هر که جگرگوشه ای دارد و جانانه ای
در نظرش مصر دان هست چو ویرانه ای
خاصه که تو دل بری شنگِ جهانی که نیست
در صدفِ روزگار همچو تو دردانه ای
مطلعِ خورشید چیست رویِ تو دیدن صباح
دولتِ آن کش بود همچو تو همخانه ای
شعله ی شمعِ رخت در دلم آتش فکند
چیست به جز سوختن حاصلِ پروانه ای
لایقِ حضرت نی ام معترفم معترف
تا چه کند عاقلی صحبتِ دیوانه ای
قدرِ تو نشناختم زان برمیدی ز من
حیف بود آشنا بر درِ بیگانه ای
قصّه ی شیرین و گل حسنِ تو منسوخ کرد
چند توان گفت باز بیهده افسانه ای
غصّه ی دردِ فراق عرضه کنم پیشِ تو
گر بودم خلوتی با تو به گوشانه ای
جانِ نزاری به لب می رسد از عشقِ تو
چند کند احتمال پُر شده پیمانه ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حاکی از عشق عمیق و احساساتی است که شاعر نسبت به محبوبش دارد. شاعر به طرز نیروی خاصی از ارزش و زیبایی محبوب خود سخن میگوید و او را یکتایی در دنیا میداند. او از درد فراق و زجر ناشی از دوری بیان میکند و در این حالت حسرت و اندوه خود را نشان میدهد. شاعر همچنین به ناچاریِ فردی که عشقش را نمیشناسد، اشاره میکند و بر این باور است که دلیل این ناچاری نمیتواند به دوری محبوب باشد. تمام این احساسات در قالب زبانی شاعرانه و تند و توصیفی زیبا بیان شدهاند.
هوش مصنوعی: هر کسی که محبوبی دارد و به او عشق میورزد، برایش مانند سرزمین مصر با زیباییهایش خواهد بود، حتی اگر در واقعیت به ویرانهای شبیه باشد.
هوش مصنوعی: به ویژه که تو، دلربای جهانی، گوهری نایاب هستی که در این دوران بهسختی میتوان مثل تو را پیدا کرد.
هوش مصنوعی: چهره تو مانند خورشید است و دیدن تو در صبحگاه مانند ظهور خوشبختی و ثروت است.
هوش مصنوعی: شعله شمعی که وجود تو را میسوزاند، در دل من آتش ایجاد کرده است. چه چیزی به جز سوختن یک پروانه، میتواند نتیجه این وضعیت باشد؟
هوش مصنوعی: من به خودم افتخار میکنم که همانند نی هستم و اعتراف میکنم که عقل چگونه میتواند با صحبتهای دیوانه کنار بیاید.
هوش مصنوعی: من به ارزش و مقام تو پی نبردم، از این رو تو از زندگی من رفتی. افسوس که با کسی آشنا شدم که لایق دوستی و نزدیکی نبود.
هوش مصنوعی: داستان شیرین و حسن با زیبایی و جذابیت خود، تمام افسانههای بیفایده را تحتالشعاع قرار داده و دیگر قابل گفتن نیستند.
هوش مصنوعی: اگر فرصتی پیش میآمد که تنها با تو باشم، غم و درد جداییام را به تو میگفتم.
هوش مصنوعی: جان من به خاطر عشق تو به لب رسیده است، چقدر دیگر میتوان امید داشت که پیمانهای پر شود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قصر بود روح ما نی تل ویرانهای
همدم ما یار ما نی دم بیگانهای
بادیهای هایلست راه دل و کی رسد
جز که دل پردلی رستم مردانهای
نی دل خصم افکنی بل دل خویش افکنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.