گنجور

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۰

 

افسر سلطان گل جانب بستان رسید

لشگر دیماه را عمر بپایان رسید

چند فلک در چمن باز و بساط نشاط

بس ز دل بلبلان بر فلک افغان رسید

تا زندم همچو گل چاک بدامان جان

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۴۱

 

کرده شهنشاه عشق درحرم دل ظهور

قد ز میان برفراشت رایت الله نور

موسی جان میشتافت در طلب جذوه

کرد تجلی ز غیب بارقه نخل طور

شرح بیان قاصر است در صفت اشتیاق

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۳

 

در قدم اولین تا نشود ترک سر

در ره عشق بتان کس ننماید گذر

بسکه ز خوناب دل دیده شده سیل خیز

میرسدم هر نفس موجه خون تا کمر

موسی جان را که دل وادی ایمن بود

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۴

 

باز شدم جلوه گر ماه رخت در نظر

ماه رخت در نظر باز شدم جلوه گر

گشت مرا تاج سرخاک کف پای تو

خاک کف پای تو گشت مرا تاج سر

کی شودم کام تر بی لب لعلت ز می

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۶۳

 

بسکه بجان باشدم از غم جانانه سوز

ز آه دلم می جهد بارقه خانه سوز

سوزد اگر عالمی آه شرربار من

کی فتد از شورشم در دل جانانه سوز

بس بدل و دیده ام جلوه کند برق غم

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۷۱

 

حسن ازل برگرفت پرده ز رخسار خویش

صورت اعیان عیان ساخت باظهار خویش

کرد عیان هستیش آینه نیستی

گشت در آن آینه ناظر دیدار خویش

جلوه دیگر نمود زلف معنبر گشود

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۸۶

 

ای خم ابروی تو قبله ارباب عشق

وی حرم کوی تو کعبه اصحاب عشق

میرسد از هر زمان تازه عتابی ز تو

حب تو کی میرود از دل احباب عشق

زلف کمندت که هست دام دل عاشقان

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۶۴

 

ای ز لبت کام ما چون نیشکر لذیذ

وی ز تو درجام ما باده احمر لذیذ

دی شد آمد بهار، غنچه شکفتش هزار

شد نظر لاله زار، چون رخ دلبر لذیذ

بین شده هر سو چمن پر ز گل و یاسمن

[...]

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » جامع الاسرار » بخش ۸ - حکایت در فوائد خاموشی

 

خیز و ز گوش خرد پنبه غفلت درآر

کن ز لب کاملان در سخن گوشوار

بیخ جهالت بکن تخم تعقل بکار

تا رسدت زین چمن نخل تمنا ببار

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » جامع الاسرار » بخش ۹ - حکایت در فوائد سخن

 

دست یکی برزمین پای یکی بر هوا

هردو بهم کامجواز سر مهر و وفا

مرد هوسباز را دست حمایل برن

طوق میان مرد را پای زن بیحیا

نورعلیشاه
 

نورعلیشاه » جامع الاسرار » بخش ۱۲ - حکایت

 

یافته بس مرده جان از نفس کاملان

از نفس کاملان یافته بس مرده جان

مرده دلی تا بکی خیز و بجو کاملی

کامل صاحب نفس مالک ملک روان

کیست زن حامله طالب دنیای دون

[...]

نورعلیشاه
 
 
sunny dark_mode