گنجور

ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۱۰۰ - پایان سفر

 

رنج و عنای جهان اگر چه دراز است

با بد و با نیک بی گمان به سرآید

چرخ مسافر ز بهر ماست شب و روز

هر چه یکی رفت بر اثر دگر آید

ما سفر برگذشتنی گذرانیم

[...]

ناصرخسرو
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

جور و جفای تو نیک و بد بسر آید

خط تو آخر بدیر و زود برآید

ناوک مژگان تو چو تیر سحرگه

پوست ندارد خبر که بر جگر آید

ماه چوبیند رخت ز دست درافتد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۹

 

مرد که با عشق دست در کمر آید

گر همه رستم بود ز پای درآید

ورزش عشق بتان چو پردهٔ غیب است

هر دم ازو بازویی دگر بدر آید

نیست به عالم تنی که محرم عشق است

[...]

خاقانی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳

 

وقت بیاید که دور غم به سر آید

صبح وصال از شب امید برآید

عمر عزیز از سر وداع بر آرد

آن دو سه روز فراق هم به سر آید

بر درِ این سخت خفته، صبر کنم صبر

[...]

اثیر اخسیکتی
 

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲

 

بر سرِ آنم که گر ز دست برآید

دست به‌کاری زنم که غصّه سرآید

خلوتِ دل نیست جایِ صحبتِ اَضداد

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست

[...]

حافظ
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰۳

 

از کمرش کام دل چگونه برآید

خردشودشیشه ای که برکمرآید

گل شوداز اضطراب دست زلیخا

یوسف ماچون ز صحن باغ برآید

محنت روی زمین رسید به مجنون

[...]

صائب تبریزی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۵

 

هر که در این در ز راه صدق درآید

بایدش اول ز خویشتن به درآید

خانهٔ فقر است جای ما و منی نیست

شاه جهان است یا گدا اگر آید

آن ز عمل های باطل است مشو خوش

[...]

سعیدا
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

منظر دل نیست جایِ صحبت اغیار

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صالح و طالح متاعِ خویش نمودند

تا که ز چشم افتد و که در نظر آید

رضاقلی خان هدایت
 

قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۵۸

 

طلعت مقصود چون ز پرده درآید

خلق جهان را تمام پرده‌ در آید

دوست مگو جلوه گر شود به قیامت

هست قیامت چو دوست جلوه گر آید

دیدهٔ ما تاب آفتاب ندارد

[...]

قاآنی
 

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸ - تلخ و شیرین

 

گر ز درم آن مه دو هفته درآید

بخت جوان، وقت پیریم به سر آید

گر بر غلمان برند صفحهٔ رویش

حور بهشتی چو دیو در نظر آید

پای اگر می‌نهی، به دیدهٔ من نه

[...]

شاطر عباس صبوحی