گنجور

 
صائب تبریزی

از کمرش کام دل چگونه برآید

خردشودشیشه ای که برکمرآید

گل شوداز اضطراب دست زلیخا

یوسف ماچون ز صحن باغ برآید

محنت روی زمین رسید به مجنون

سنگ به هرنخل در خورثمرآید

بیهده از داغ سینه چشم گشوده است

دل نه چنان رفته است کز سفرآید

هر سرموبرتنش شودرگ ابری

ناله ما در دلی که کارگر آید

سیر خراباتیان عشق به دوش است

کیست به پای خوداز بهشت برآید

فیض دعا می برد ز تلخی دشنام

هرکه دلش خوش بودبه هر چه برآید

جوهر ذاتی درون پرده نماند

خودبخوداین تیغ از نیام برآید

از ادب عشق حلقه در باغ است

فاخته را سرواگرچه زیرپرآید

جز رخ جانان که صفا نتوان دید

بار نگاه است هرچه در نظر آید

از در حق کن طلب شکسته دلان را

شیشه چو بشکست پیش شیشه گر آید

پا به رکاب است پیش حسن تو خورشید

خوبی مه نیست در دو هفته سرآید

در نظرش پرده حجاب نماند

عشق به هردل که بی حجاب درآید

نغمه حافظ شنو ز خامه صائب

چندنشینی که خواجه کی بدر آید

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ناصرخسرو

رنج و عنای جهان اگر چه دراز است

با بد و با نیک بی گمان به سرآید

چرخ مسافر ز بهر ماست شب و روز

هر چه یکی رفت بر اثر دگر آید

ما سفر برگذشتنی گذرانیم

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

جور و جفای تو نیک و بد بسر آید

خط تو آخر بدیر و زود برآید

ناوک مژگان تو چو تیر سحرگه

پوست ندارد خبر که بر جگر آید

ماه چوبیند رخت ز دست درافتد

[...]

خاقانی

مرد که با عشق دست در کمر آید

گر همه رستم بود ز پای درآید

ورزش عشق بتان چو پردهٔ غیب است

هر دم ازو بازویی دگر بدر آید

نیست به عالم تنی که محرم عشق است

[...]

اثیر اخسیکتی

وقت بیاید که دور غم به سر آید

صبح وصال از شب امید برآید

عمر عزیز از سر وداع بر آرد

آن دو سه روز فراق هم به سر آید

بر درِ این سخت خفته، صبر کنم صبر

[...]

حافظ

بر سرِ آنم که گر ز دست برآید

دست به‌کاری زنم که غصّه سرآید

خلوتِ دل نیست جایِ صحبتِ اَضداد

دیو چو بیرون رود فرشته درآید

صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه