فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
مگر دُژخیم ویسه دُژ پسندست
که ما را اینچنین در غم فگندهست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
کنون خود دلش لختی مستمندست
نه تنهایی و بی شهری نژندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان
ترا گفتار من امروز پندست
چو می تلخست لیکن سودمندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
ازو دندان دشمن بر تو کُندست
که او شیر دمان و پیل تندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
چه سود این بند اگرچه دل پسندست
که بی شلوار خود شلوار بندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
جهان را چند گونه رنگ و بندست
که داند باز کاو را بند چندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۴ - رفتن رامین به گوراب و دیدن گل و عاشق شدن بر وى
لب شیرین تو پر شهد و قندست
نگویی تا ازان قندی به چندست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
مهان کوهند و او چرخ بلندست
میان این و آنها بین که چندست
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۷) حکایت معشوق طوسی با سگ و مرد سوار
که سگ گرچه بصورت ناپسندست
ولیکن در صفت جانش بلندست
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت
کسی راگفت کین خَیری بلندست
که بنیاد چنین پُل اوفکندست
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۶) حکایت غلبۀ عشق مجنون بر لیلی
ببین تا زور شیر عشق چندست
که چون موریم در پای اوفکندست
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۲) حکایت حسن بصری و رابعه رضی الله عنهما
چو کِرمانت برای بند بندست
بیک خرما ازین کرمان پسندست
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۵) حکایت سلطان محمود و گازر
چو زین جمله ترا ده گز پسندست
چرا پرسی ز جمله تا بچندست
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۵) حکایت سلطان محمود و گازر
شهش گفتا همه خشتت بچندست
چنین گفت او که ده خشتت پسندست
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۷) حکایت پادشاه و انگشتری
چو ملک این جهان ملکی روندست
بملک آن جهان شد هر که زندست
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۲) حکایت سلیمان علیه السلام و شادروانش
ازان خورشید سلطانی بلندست
که از آفاق یک قرصش پسندست
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام
که او مشغول چندین گوسفندست
خدا میگوید او پاک و بلندست
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » المقالة الحادی و العشرون
سخنهای تو یکسر سودمندست
بغایت هم مفید و هم بلندست