گنجور

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۱ - فرستادن راون سک و سارن دیوان را به جاسوسی لشکر رام و حقیقت شنیدن لشکر رام را از آن جاسوس و قلعه بندی کردن راون

 

چو راون، روز کاخ ماه برتافت

ز نزدیکی دشمن آگهی یافت

برآن شد تا به جاسوسان پرفن

خبر گیرد ز لشکرگاه دشمن

شود آگاه ز استعداد لشکر

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۲ - جنگ خرسان با دیوان

 

ز خرسان رای عفریتان تبه شد

ز بخت تیره روزشان سیه شد

سپه شیران چو مرغان بیابان

به وادی خصومت رهزن جان

به روی و موی از زنگی سیه رنگ

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۳ - جنگ هنومان با پیلان

 

درآن میدان هنومان دلاور

همی زد پیل را با پیل دیگر

وزیده چون سموم بادیه تیز

به فرق دشمنان کرده فنا ریز

غریوان چون نهنگ موجۀ نیل

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۴ - جنگ رام و لچمن با دیوان

 

هم ه روز از فروغ صبح تا شام

به دیوان جنگ کرده لچمن و رام

چو آن روز قیامت هول شب شد

حیات خلق را گویی سبب شد

نیاسودند لیکن نره دیوان

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۵ - جنگ کردن اندرجیت از رام و لچمن و بیهوش شدن رام و لچمن

 

چو حال لشکر دیوان تبه دید

دل اندرجت از کینه بجوشید

گذشت از راستی و شد دغلباز

که خود را زاغ دید و رام شهباز

به نزدیکی لنکا بود جایی

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۶ - دیدن سیتا رام را به میدان

 

نظاره کرد ماه از بام افلاک

وجود چون کتان سر تا قدم چاک

فلک می گفت با صد زاری و آه

پرند خور قصب کردست این ماه

مکش جانا دلت گر مهربان است

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۷ - تسلّی دادن ترجتا سیتا را

 

چو سیتا بر هلاک خود برآشفت

تسلّی را به گوشش ترجتا گفت

همانا اندرجت گرفیل زور است

چو در خورشید حیران موش کور است

بر آن کس ذره خود کی دست یابد

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۸ - تسلّی دادن هنونت سپاه بیدل را

 

چو رام از تیر جادو گشت مجروح

به خاک افتاد همچون جسم بی روح

سپاه از بیم گشته دل به دو نیم

که جان بر تن نخستین داد تقدیم

به بالینش ستاده شاه میمون

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۹ - هراسان نشدن ببیکن و رضای رخصت دادن سپاه را

 

به رفتن ها خوش و ناخوش رضا داد

رضایش بی رضایی ها همی داد

شما هر یک به رفتن پر بر آرید

ولی هنونت را با من گذارید

که من تنها بسم از بهر راون

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۰ - خبردادن هنونت رام که سیتا را اندرجیت کشت و بیتاب شدن رام و دلاسا دادن ببیکن

 

چو آن غم نامه بر عاشق فرو خواند

همی بر آتش او روغن افشاند

ز غم یکبارگی بی دست و پا شد

تو گویی روحش از قالب جدا شد

ز نومیدی بر آوردی دم سرد

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۱ - جنگ شدن لچمن به اندرجیت و کشته شدن اندرجیت از دست لچمن

 

به لچمن گفت با گردان لشکر

که هان وقت است بشتاب ای برادر

به دشمن تاز و فرصت بر غنیمت

ظفر باشد به سرعت بر غنیمت

به رخصت لچمن اندر پایش افتاد

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۲ - بر آمدن راون به جنگ صف و خسته شدن لچمن به زخم تیر راون

 

چو در لنکا ز مرگ او خبر شد

سراسیمه جهان زیر و زبر شد

به کین جوشید در دل خون راون

به تن پوشید بهر جنگ جوشن

به کارش چون جگر بس رخنه افتاد

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۳ - جنگ رام با راون و بیهوش شدن راون به زخم تیر رام و گریزاندن بهلبان رت راون در قلعۀ لنکا

 

برادر را به میدان چون زبون دید

چو آتش کسوت آهن بپوشید

سلیمان درع داوودی به بر کرد

چو افسر مغفر همت به سر کرد

ندیده دیدهای زین ماجرا سخت

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۴ - آمدن هنونت به کوه شمالی و جنگ کردن او با دیوان و کشته شدن سیصد هزار دیوان از دست هنونت

 

شنید این حرف هنونت نکونام

ندیده انتظار رخصت رام

شباشب رفت سوی کوه موعود

که آرد نوشداروی گیا زود

ولی راون به دیوان داد فرمان

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۵ - بیدار کردن کنب کرن برادر خود را از خواب برای جنگ رام و بیدار شدن کنب کرن

 

کمر بشکست راون را ز اندوه

که چون آورد هنونت آنچنان کوه

به دل گفتا که وقت کنب کرن است

که این ساعت گران بر ما چو قرن است

کنم بیدار از خواب گرانش

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۶ - پند دادن کنب کرن راون را و اعراض شدن راون از او

 

زمین بوسید و گقت ای شاه دیوان

دل من مانده است امروز حیران

که از خوابم چرا بیدارکردی

خلاف عادتم آزار کردی

مگر کاری درافتاده به دشمن

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۷ - جنگ کردن کنب کرن با هنومان و خوردن چندین هزار میمونان را و جنگ کردن میمونان با کنب کرن

 

چو عزم رزم گشته در دلش جزم

به رزم آمد چو مستان شاد در بزم

ز جوش خون، دلش رشک قرابه

مسلح پا نهاده بر ارابه

حصاری بود ارابه به هزار اسب

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۸ - خلاص کردن خود را شاه میمون از بند کنب کرن و کشته شدن کنب کرن به دست رام از زخم تیر

 

به میدان بازگشته دیو خونخوار

بلای رفته باز آمد دگربار

جهان گفتا به جان ایثار مرگ است

که خود عود مرض، ناهار مرگ است

سران یکسر ز جان نومید گشتند

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۹ - جنگ رام با راون و کشته شدن راون به دست رام به تیرهای هلاهل که سهیل داده بود

 

سحر کز تیغ خورشید ظفر کوش

شفق خونین کفن افکنده بردوش

کفن بردوش و برکف تیغ و خنجر

برون آمد به جنگ رام ده سر

زده جوش از دو سو طوفان پولاد

[...]

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۰۰ - آوردن دمودری زن راون سیتا را

 

چو راون کشته گشت و فتح لنکا

زنش بگرفت دست حور سیتا

به نزد رام نیکو سیرت آورد

چو گنگ از آسمان باگیرت آورد

دوان آمد بسر در خدمت رام

[...]

ملا مسیح
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode