فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۱
سر زلف تو جانا لام و میم است
چو بسم الله الرحمن الرحیم است
به هفتاد و دو ملت برده حسنت
قدم از هجر تو مانند جیم است
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۲
مرا این زندگی از بوی یار است
وگرنه جان بدین پیکر چه کار است؟
کنون که هست فایز زنده ز آنست
دو چشم و دل به راه انتظار است
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۳
بتا بر طرف معجر کن نقابت
مهل بی پرده مانند آفتابت
بت فایز بپوشان رخ که ترسم
شبی نامحرمی بیند به خوابت
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۴
اسیرم کرده چشم مستت ای دوست
قتیلم کرده تیر شستت ای دوست
خوشا فایز رود اندر گدایی
ولی دستش بود در دستت ای دوست
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۵
رخ تو کعبه و محراب ابروت
صفا و مروه این چشمان جادوت
طواف کوی حسنت حج فایز
حجر آن خال باشد کوست بر روت
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۶
دل من همچو رستم در عتابست
چو توران ملک سلم از او خرابست
رقیب گرسیوز و فایز سیاوش
فرنگیس عشق و دل افراسیابست
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۷
گهی دل مسکنش در کنج لبهات
گهی در حلقه زلف چلیپات
دل فایز گهی بر پشت ابروت
گهی در زیر نرگس های شهلات
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۸
اگر دانی که فردا محشری نیست
سئوال و پرسش و پیغمبری نیست
بتاز اسب جفا تا می توانی
که فایز را سپاه و لشکری نیست
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۲۹
رخ تو آتش و زلف تو دود است
مرا زین سردمهریها چه سود است؟
چو فایز در بیابان تشنه جان داد
چه حاصل در صفاهان زنده رود است
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۰
اگر از رخ براندازی نقابت
کنند مردم خیال آفتابت
از این پوشیده ای رخ یار فایز
که ترسی شب کسی بیند به خوابت؟
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۱
کنم مدح خم ابروت یا روت
نهم نام لبت یاقوت یا قوت
یقینم هست فایز زتده گردد
رسد بر تخته تابوت تا بوت
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۲
رخت تا در نظر می آرم ای دوست
خودم را زنده می پندارم ای دوست
ولی چون تو برفتی یار فایز
بگو این دل به کی بسپارم ای دوست
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۳
هر آن کس عاشق است از دور پیداست
لبش خشک و دو چشمش مست و شیداست
بود فایز مثال روزه داران
اگر تیرش زنی خونش نه پیداست
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۴
دلا امشب نه وقت قال و قیل است
نه هنگام حکایات طویل است
ببین فایز! قوافل در قوافل
به هر جانب صدای الرحیل است
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۵
خداوندا جوانیم بسر رفت
درخت شادکامی بی ثمر رفت
درخت شادکامی عمر فایز
سرشام آمد و بانگ سحر رفت
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۶
جهان رفت و جوانی و چمن رفت
گل نسرین و سرو و یاسمن رفت
پس از من دوستان گویند:«افسوس
که آخر فایز شیرین سخن رفت»
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۷
سر و زلف سیاهت شام یلداست
طلوع صبح در جیب تو پیداست
شب و روز تو فایز همچنین است
خوشم کاین هر دو نعمت قسمت ماست
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۸
نه پر دارم که پروازم به کویت
نه پا دارم گذار آرم به سویت
خدایا! چاره فایز همین است
نشیند تا بمیرد ز آرزویت
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۹
به دارالملک تن دل پادشاهست
جوارح در اطاعت چون سپاهست
به هر جا عزم دارد شاه فایز
که را یارا که گوید این نه راهست
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۴۰
هنوزم بوی زلفش در مشام است
هنوزم ذوق لبهایش به کام است
کجا فایز شود از ناله خاموش
مگر آن دم که در خاکش مقام است