عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
چو با دل میکنم دلدار اویست
که با من در یقین در گفت و گوی است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۰ - در اسرار دل و تفسیر قرآن مجید گوید
زاو تا تو رهی بسیار خود نیست
دوئی بینی وگرنه ذات یکی است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۷ - جواب دادن منصور شبلی را
بت ما صورتست و گفت و گویست
یکی بود و یکی در جستجوی است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۲ - در نموداری سر توحید حقیقت
حقیقت بایزید آن لحظه بگریست
بدو گفتا چو تو ای جان و دل کیست؟
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۲ - سؤال کردن شیخ جنید از منصور در حقیقت شرع
چو جمله خود توئی بس نیک و بد چیست
چو تو عشقی حقیقت جز تو خود کیست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۲ - پرسیدن عبدالسلام از حقیقت منصور
تو آخر کیستی منصور هم کیست
درین روی تو آخر نورهم چیست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۲ - در عین حقیقت بودن و از آن بی خبر شدن فرماید
ره جانان خرابی در خرابیست
در آن عین خرابی جمله شادیست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
نشان صادقان هم بی نشانیست
که بی نقشی عیان جاودانی است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
بلای قرب جانان خوش بلائیست
که آن جز با نمود انبیا نیست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۴ - در تجلی جلال و ناپدید شدن اشیاء فرماید
جلال من فنای جاودانیست
نمود من بقای جاودانی است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید
ز جان تا سوی جانان صورتت نیست
یقین آنگه بداند کز منت چیست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید
که جز او هیچکس اینجایگه نیست
یقین دانست کین دلدار یکیّست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
ره شرعت وصال جاودانیست
خوشا آنکس که اندر شرع تو زیست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
حقیقت غیر تست و سیر پیدایست
نمود کعبه اندر دیر پیداست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
که میداند که این اسرارها چیست
که دل هر لحظه خون برجای بگریست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۴ - در صفت دنیا فرماید
در اوّل در بلا آخر ترا چیست
ندانم مونست در عاقبت کیست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بباید رفتتان در چارهٔ نیست
چه غم دارید آخر چون یکی زیست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید
حقیقت دیده اسرار کماهیست
گرفته نورش از مه تا بماهی است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
یکی باشد حقیقت هست یا نیست
چونیکو بنگری در اصل یکیست
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه
همه عشقست اینجا کاردان کیست
یکی اصلست این هر دو جهان چیست