گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۲ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

تنم گر پیر شد مهرم نشد پیر

نوای نو توان زد بر کهن زیر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۲ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

همی تا آز باشد بر جهان چیر

نگردد جان مردم از گنه سیر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۳ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

چرا بگذاشتی جام می و شیر

نهادی پیش خود جام سک و سیر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۸ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

یکی حلقه به من ده زان دو زنجیر

که گیرد جان برنا و دل پیر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

چنین روز آمدت زین یافه تدبیر

سبک ویران شود شهری به دو میر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۱ - آشکار شدن رامین بر شاه موبد

 

من آیم با تو تا گرگان به نخچیر

که باشد در بهاران خانه دلگیر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

به دشت آمد ز تنگ کوه نخچیر

برون آمد بهار از شاخ شبگیر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

شهنشه کرد با دل رای نخچیر

که بود آنگاه شهر و خانه دلگیر

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى

 

چه پیش او شدی شاهی جهانگیر

به گاه داد جستن چه زنی پیر

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode