عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید
همه اعمی ز خورشید و، تو دیدی
کمال نور جان در وی رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۷ - در صفات جزو و کل بهر نوع بر اسرار حقیقت فرماید
در این دیوانگی ای دل چه دیدی
دمی در صحبت لیلی رسیدی؟
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
در اینجا یار اینجاگه ندیدی
عجب اینجایگه چون آرمیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
حقیقت کُنتُ کنزاً کی شنیدی
شنیدی کنز و گنجت را ندیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
تو چون در جوهر جانت رسیدی
ز جان سر دیدن جانان بدیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
ترا نقدست آدم میندیدی
که از این دم تو در گفت و شنیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
چو اندر جوهر الاّ رسیدی
تو نور جوهر الّا بدیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
تو از قول کلام این سر شنیدی
ولی جنّات حورا را ندیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بلا عشقست اگر اینجا کشیدی
جمال دوست زین سر باز دیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
کمالت بی نشانی بود و دیدی
حقیقت در سوی جانان رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
گمان خویشتن هم خود بدیدی
یقین خود در کمال خود رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
سوی خاکی و جان در وی رسیدی
که از نور تجلّی کل پدیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
تو نوری تو نوری این دم و آن نور دیدی
در این دم کل بدان دم در رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز بالا در درون نفخه دمیدی
درون جان تو در گفت و شنیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
اگر در محنت عیسی رسیدی
حقیقت ذات در چارم بدیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
تو زان حضرت برِ ما چون رسیدی
جمال خویشتن در من بدیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
ترا اینجاست زان زیشان ندیدی
تو از آنسان بجانان کل رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
ز توحید حقیقت جمله دیدی
از آن اینجا بکام دل رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
ز تو پیدا شدست و تو ندیدی
کنون در وصل در اعیان رسیدی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید
حقیقت دیده را گرخود بدیدی
کجا یک لحظه اینجا آرمیدی