گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید

 

ولی اینجا چه سود از گفتگویت

چو زان مشکات ناید هیچ بویت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید

 

دلم شد زنده از دیدار رویت

زمانی بس نکرد از گفتگویت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

چنانم در تجلّی دید رویت

که هر دم سر نهم بر خاک کویت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۱ - در عیان دیدن جانان فرماید

 

در آخر منزل این دیدار رویت

ببینند و زنندت های و هویت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

بکش تا زنده گردم من برویت

شوم من کشته اندر خاک کویت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

اگر هم شیت بد در خاک کویت

شد اینجا جانفشان از شوق رویت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

مرا از وصل تو جان دید رویت

ز وصل آمد چنین در گفتگو‌یت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بخواهی کشتنم در خاک کویت

از اینم دائما افتاده سویت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

هر آنکو کشته شد از عشق رویت

یکی بیند سراسر گفتگویت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

نداند هیچکس نشناخت رویت

همه ذرّات اندر گفتگویت

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید

 

بجز جانان مبین در هیچ رویت

که او اینجاست اندر گفتگویت

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode