عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
که داند راه بردن نیز سویت
همه سرگشته اندر خاک کویت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
منم حاضر منم ناظر بسویت
منم در حالت در های و هویت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
مبین جز او که او بنمود رویت
درونِ جانِ تو در گفتگویت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
مرا کی باشد این دیدار رویت
نمیرم ناگهی از آرزویت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
نخواهم کعبه بی دیدار رویت
بخواهم مردن اندر خاک کویت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۷ - در اثبات ذات کل در خلاصۀ آدمیان فرماید
ولی اینجا چه سود از گفتگویت
چو زان مشکات ناید هیچ بویت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
دل من آنچنان دیدست رویت
که بیهوش است اندر گفتگویت
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
دلم شد زنده از دیدار رویت
زمانی بس نکرد از گفتگویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
چنانم در تجلّی دید رویت
که هر دم سر نهم بر خاک کویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۱ - در عیان دیدن جانان فرماید
در آخر منزل این دیدار رویت
ببینند و زنندت های و هویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
وصالت یافت آنکو دید رویت
بود دائم غلام و خاک کویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
بکش تا زنده گردم من برویت
شوم من کشته اندر خاک کویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
اگر هم شیت بد در خاک کویت
شد اینجا جانفشان از شوق رویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
مرا از وصل تو جان دید رویت
ز وصل آمد چنین در گفتگویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بخواهی کشتنم در خاک کویت
از اینم دائما افتاده سویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۰ - سؤال نمودن ازمنصور که ابلیس در عین تلبیس است و جواب دادن منصور آن شخص را
اگر این پرده برخیزد ز رویت
نماند این نفس خود گفتگویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
درون جانست اندر گفتگویت
حقیقت خویش اندر جستجویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
هر آنکو کشته شد از عشق رویت
یکی بیند سراسر گفتگویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
نداند هیچکس نشناخت رویت
همه ذرّات اندر گفتگویت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۴ - در صفات جان و دل گوید
بجز جانان مبین در هیچ رویت
که او اینجاست اندر گفتگویت