گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

ز بس آتش دلش چون جوی خون شد

کفش بر لب زد و از سر برون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

سرش در گشت و چشمش رود خون شد

کجا بادایه آن از پل برون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

بآخر دایهٔ مسکین برون شد

کنون بشنو که حال هر دوچونشد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

دلت از نقش عشقم دور چون شد

که نقش از سنگ نتواند برون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

چو شب از خرگه گردون برون شد

ستاره چون دم اسپان نگون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

تن از اسپ و سر از تن سرنگون شد

فلک صحرا زمین دریای خون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

ز عشقت چون دلم در سینه خون شد

چنان رفت او که از چشمم برون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

چو گل گفت این سخن خسرو برون شد

کنون بشنو کزین پس حال چون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

ازان پاسخ دل شه سرنگون شد

ز خون دل لبش پر کفک خون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

بدیشان گفت آخر حال چون شد

نه مرغی گشت کز ایوان برون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم

 

برشه بارخواست و در درون شد

پس آنگه حال برگفتش که چون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

کنون چون طاقتم از حد برون شد

دلم زین غصّه چون دریای خون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

دلش از مکر حُسنا بحر خون شد

ز راه چشمهٔ چشمش برون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

فلک از عکس چون دریای خون شد

زمین از پای اسبان چون ستون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

در آن تاریک شب خسرو برون شد

شبیخون کرد و دشمن سر نگون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

دلش در عشق گل دریای خون شد

بزیر دست عشق او زبون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل

 

چو چتر خسرو انجم نگون شد

لب دریای گردون جوی خون شد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۱ - رسیدن نامۀ گل بخسرو

 

ز بس کز چشم خسروشاه خون شد

بیک ره نامهٔ گل لاله گون شد

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode