گنجور

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۲۸ - نامهٔ چهارم از زبان معشوق به عاشق

 

به رنج خویشتن چندین چه کوشی

بگویم نکته‌ای، گر می نیوشی

اوحدی
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۶۸ - حکایت

 

قبای وصل گل رویان نپوشی

چو بر خوبان جمال خود فروشی

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٨ - در پند و اندرز

 

ز بهر دین سلاح جنگ پوشی

بهنگام غزا با جان بکوشی

ابن یمین
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۵ - در حکمت و موعظت

 

به حکمت گر دیرین معنی بکوشی

فرشته‌وش لباس علم پوشی

شیخ محمود شبستری
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷۲ - غزل

 

ز مرغان هیچ می نشنید گوشی

جز آواز خروسی در خروشی

سلمان ساوجی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۲

 

مرا در بزم رندان جرعه نوشی

به از سودای زهد و خود فروشی

تو در پرده از آن همرازی ای عود

که چون نی راز می گوید تو گوشی

طریق مردمی ای زاهد این است

[...]

خیالی بخارایی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۸ - مثل گفتن پروانه با شمع

 

به مالک بانگ زد از گرم کوشی

که یوسف میخرم گر میفروشی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۱ - آگاهی عنبر و کافور از حال شمع

 

همان بهتر که راز از ما بپوشی

بگویی حال و زین آتش نجوشی

اهلی شیرازی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۹ - در پند دادن دایه به شیرین و دلداری از نازنین گوید

 

ترا بینم ازین خونابه نوشی

که خویش اندر هلاک خویش کوشی

وحشی بافقی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode