گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

ببالا هر یکی چون گوسفندی

کزیشان پیل را بودی گزندی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۵ - رزم خسرو با شاپور

 

نکو افتاد این اندیشه مندی

کنون برخیز تا زورق ببندی

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۲۸

 

از این خشخاش ای نادان تو چندی

سزد گر بر سبیل خود بخندی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید

 

ز سر عقل دانی نیز چندی

ز عشقت میدهم ای شیخ پندی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور

 

وصالم آشکارا گشت چندی

مرا بنهادهٔ در عشق بندی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع

 

چو نقش خویش اینجا در فکندی

شوی آزاد از این مستمندی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

در این بند و بلا او را فکندی

بماندست این زمان در مستمندی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

تناسخ گرچه حکمت هست چندی

ز من بشنو ز جان و دل تو پندی

عطار
 
 
۱
۲
sunny dark_mode