فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام
به پاکی سید فرزند آدم
به نیکی رهنمای خلق عالم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
ابوطالب شهنشاه معظم
خداوند خداوندان عالم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
خداوند جهان سلطان اعظم
به تدبیر صواب و رای محکم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد
که و مه لشکر سلطان عالم
به جان وی خورند سوگند محکم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
ترا زین پیش بسیار آم
به هر کاری ز تو خشنود بودم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
شهنشاهی چو سلطان معظم
به پیروزی شه شاهان عالم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
خداوند جهان سلطان اعظم
برون رفت از صفاهان شاد و خرم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
اگر چه بود بزم شاه خرّم
دگر بزمان نبود از بزم او کم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
دو زلف عنبرین از تاب و از خم
چو زنجیر و زره افتاده در هم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد
ترا از هر چه دارم بر گزینیم
به چشم دوستی جز تو نبینم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
در آمد لشکری از کوه دیلم
گرفته از سپاهش دشت تارم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
تن سیمین برادر را ندارم
کجا با او ز یک مادر بزادم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۲ - رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسى
شه شاهان نشسته شاد و خرم
ولیکن ویس بنشسته به ماتم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۲ - رسیدن شاه موبد به مرو با ویس و جشن عروسى
چو باغی بود روی ویس خرم
ولیکن باغ را در بسته محکم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
که بودت هم برادر هم دلارم
شما از یکدگر نایافته کام

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
چو بشنید این سخن ویس دلارم
به دل باز آمد او را لختی آرام

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
به آهن هر دوان را بست بر هم
به افسون بند هر دو کرد محکم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
کجا تا آن بود در آب و در نم
بود همواره بند شاه محکم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
هنوزش بود پشت لب چو ملحم
لبش چون انگبین و بارده درهم

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
دو چشمم تا بهشتی دید خرم
دلم چون دوزخی افتاد در غم
