گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - به هم رسیدن خسرو و شیرین در شکارگاه

 

که با یاران جماش آن دل‌افروز

به عزم صید بیرون آمد آن روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین‌بانو شیرین را

 

بیا تا بامداد‌ان ز اول روز

شویم از گنبد پیروزه پیروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین‌بانو شیرین را

 

ملک بر وعدهٔ ماهِ شب‌افروز

درین فکرت که فردا کی شود روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۷ - صفت بهار و عیش خسرو و شیرین

 

خرامان خسرو و شیرین شب و روز

به هر نزهت‌گهی شاد و دل‌افروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران

 

فروزنده شبی روشن‌تر از روز

جهان روشن به مهتاب شب‌افروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانه‌سرایی ده دختر

 

سمن‌ترک سمن‌بر گفت یک روز

جدا گشت از صدف دُری شب‌افروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانه‌سرایی ده دختر

 

به دستِ آن بتانِ مجلس‌افروز

سپهر انگشتری می‌باخت تا روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانه‌سرایی ده دختر

 

دل شادش به دیدار دل‌افروز

طرب می‌کرد و خوش می‌بود تا روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

شده شب روشن از مهتاب چون روز

قدح برداشته ماهِ شب‌افروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهین‌بانو شیرین را

 

مهین‌بانو دلش دادی شب و روز

بدان تا نشکند ماهِ دل‌افروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین

 

ز بس گوهر کمرهای شب‌افروز

در گستاخ‌بینی بسته بر روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

شکیبایی کنم چندان که یک روز

درآید از در مهر آن دل‌افروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

شدم دل‌شاد روزی با دل‌افروز

از آن روز اوفتادستم بدین روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

نگشتم ز آتشت گرم ای دل‌افروز

به دودت کور می‌کردم شب و روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن خسرو از عشق فرهاد

 

ز سودای جمال آن دل‌افروز

برهنه پا و سر گردد شب و روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

من از عشق تو ای شمع شب‌افروز

بدین روزم که می‌بینی بدین روز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و مردن اسب وی

 

به خنده گفت با یاران دل‌افروز

علم بر بیستون خواهم زد امروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر

 

گر آن باد آید و گر ناید امروز

تو بر خاکی چنین مشعل میفروز

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۱ - تعزیت‌نامهٔ خسرو به شیرین به افسوس

 

تو روزی‌، او ستاره‌‌، ای دل‌افروز‌!

فرومی‌رد ستاره چون شود روز

نظامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۲۰
sunny dark_mode