عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۵ - در صفات آیینۀ دل و کشف اسرار حقیقت در نمود صور فرماید
در آن خورشید بیچون کن نظر تو
گرفته پرتو از زیر و زبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
حقیقت محو شو اندر قمر تو
بسوزان نور کوکب سر بسر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
که خود را دید اینجا جوهر تو
بسوزانید مر هفت اختر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
شدم تسلیم جانا در بر تو
اگرچه نیستم من در خور تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
از آن نوری نداری مر خبر تو
فتادستی عجب مر بی بصر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
در این آیینهٔ ما کن نظر تو
که خواهی یافتم از ما خبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
توئی کافر ولیکن بیخبر تو
نمیبینی بُتِ خود در نظر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
مبین جان من و از من نگر تو
ایا مؤمن اگرداری خبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
من اوّل بنده بودم در بر تو
کنونم شاه وین دم سرور تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
در این پرگار صورت کن نظر تو
اگر هستی ز بودش با خبر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
اگر امروز باشی در خبر تو
یقین فردا توئی صاحب نظر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
یکی دیدار اگر داری نظر تو
درون خویشتن بینی گهر تو
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید
ترا وصلست و مانده بیخبر تو
نباشی غافلا صاحب نظر تو
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۳ - در پند دادن و بند نهادن فرزند ارجمند که دست ادراک در فتراک اکتساب کمالات استوار دارد و پای میل در ذیل اجتناب از جهالات برقرار وفقه الله لما یحبه و یرضاه
به کار نیک گردد یاور تو
به کوی نیکنامی رهبر تو
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
از آن رفتم نشستم برتر تو
که گردم هر نفس گرد سر تو
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » بخش دوم دوبیتیها » شمارهٔ ۶۲
گهی دل روبروی انور تو
گهی چون گیسوان پشت سر تو
بتا فایز نمی داند معین
که تو پیش دلی یا دل بر تو
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۹۲ - دشت بلاخیز
چرا؟ ازتن جدا گشته سر تو
چرا؟ صد پاره گشته پیکر تو