فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام
بدانستند کان هر دو خداییست
پذیرفتنش جان را روشناییست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام
چه بخشاینده و مشفق خداییست
چه نیکوکار و چه رحمتنماییست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
سراسر هر چه گفتم پارساییست
ولیکن بندهای پادشاییست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
شهنشاهی که اورنگش خداییست
سپاهان را طراز پادشاییست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر
بدان فرزانگی و آهستهرأیی است
بدان است او که آن فر خدایی است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۵ - پاسخ دادن شیرین خسرو را
سخن را تلخ گفتن، تلخ رأیی است
که هر کس را درین غار اژدهایی است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
حصار چرخ چون زندانسراییست
کمر در بسته گِردش اژدهاییست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۵ - در نصیحت فرزند خود محمد گوید
قلم درکش به حرفی کان هوائیست
علم برکش به علمی کان خدائیست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو
گواهی ده که عالم را خدائیست
نه بر جای و نه حاجتمند جائیست
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۶) حکایت یوسف و ابن یامین علیهما السلام
ترا در پردهٔ جان آشنائیست
که با او پیش ازینت ماجرائیست
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۸) حکایت ابراهیم ادهم با خضر علیه السلام
که گرچه ملکِ دُنیی پادشائیست
ولی چون بنگری اصلش گدائیست
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
اگر کامیست در کام بلاییست
وگر گنجیست زیر اژدهاییست
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۱ - المقاله الخامس عشر
جهان بی هیچ باقی خوش سراییست
ولی چون نیست باقی این بلاییست
عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
ندانم کلهٔ چون من گداییست!
و یا خود آن چون تو پادشاییست!
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
که گرچه نام هرمز روستاییست
ولی بروی نشان پادشاییست
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
نه از روی توام روی جداییست
نه با روی تو روی بی وفاییست
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
مرا این دختر زنگی بلاییست
ولیک او از غم من در وفاییست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید
مرا با درد جانان آشنائیست
دوای دردم از صورت جدائیست
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
ترا با پیرت اینجا آشنائیست
که پیرت بیشکی عین خدائیست
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۴ - در بلای عشق کشیدن و لقای دوست دیدن فرماید
بلای قرب جانان خوش بلائیست
اگر پوشد کسی او را عطائی است