×
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۰ - جواب
ز راه جذب جان یا راه برهان
شود وارد بشهر علم ایقان
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب
نباشد آنی از موجود انسان
نباشد حق و در حق نیست نقصان
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب
کند چون گردد از هر جامه عریان
حقیقت را برون سر از گریبان
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب
که از یک جان سپردن لطف جانان
دهد هر مرده ئی را هفتصد جان
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب
نمود از پای خلع نعل امکان
خدا پیدا شد و کونین پنهان
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه
ولی کژ روید ار سرو خیابان
بیندازش که باشد نقص بستان
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۵ - جواب
ولایت را نشاید کرد پنهان
که خورشیدست بر گردون اتقان
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۶ - توضیح
تو کی غائب شدی از دیده جان
که باشد دیدنت محتاج برهان
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۶ - توضیح
برین انکار چون شمشیر عریان
مزن خود را که جسمت گشته بیجان
طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶ - حبیبجان
حلاوت در دلم از عشق جانان
ز وصلش گشتهام چون غنچه خندان
به سر از عشق او صد شور و غوغا
به دل از مهر او سوزیست پنهان
بود از خنجر مژگان نازش
[...]