عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۳) حکایت سلطان محمود که با دیوانه نشست
نباشد بر دگر کس هم روانه
مرا مبشول چند آری بهانه
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۴) حکایت دیوانهای که گلیم فروخت
همی یک نعره زد گفت ای یگانه
مرا بنشان درین صندوق خانه
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد
ایازت را تو داری جاودانه
مرا زو نیست حاصل جز فسانه
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۲۴) حکایت جوان نمک فروش که بر ایاز عاشق شد
مرا عشقست از وی جاودانه
که دایم میزند در جان زبانه
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۵) حکایت سلطان محمود و گازر
چو قسمت این دو چیزست از زمانه
چه خواهی کرد این مردارخانه
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۵) حکایت سلطان محمود و گازر
بترس ای گورخان از گورخانه
که باید خفت، چند آری بهانه
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید
ندیده بود عالم آن یگانه
تعجّب کرد از رسم زمانه
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید
ببردم آخر او را سوی خانه
دو مَرده کارِ من کرد آن یگانه
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید
که گر مردار میری ای یگانه
چو مرداری بمانی جاودانه
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۲) حکایت باز با مرغ خانگی
که مَردُم داردت تیمارخانه
دمی نگذاردت بی آب و دانه
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۲) حکایت باز با مرغ خانگی
چنین عهد و وفا را در زمانه
چه بهتر، خاک بر سر جاودانه
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۵) حکایت سؤال کردن آن مرد دیوانه از کار حق تعالی
فغان از خلق و فریاد از زمانه
نفیر از نقش لوح کودکانه
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها
شد و یک سنگِ دست آس آن یگانه
برون آورد در ساعت ز خانه
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۶) حکایت جهاز فاطمه رضی الله عنها
چو پنبه گشت مویت ای یگانه
که پنبه خواهدت کردن زمانه
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۴) حکایت اصمعی با آن مرد صاحب ضیف و زنگی حادی
چنین گفت اصمعی پیر یگانه
که یک شب در عرب گشتم روانه
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۴) حکایت اصمعی با آن مرد صاحب ضیف و زنگی حادی
خدا خوانده بخویشت جاودانه
تو گشته از پی شیطان روانه
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۵) حکایت جبریل با یوسف علیهما السلام
و یا از زخم چوب و تازیانه
ز هر یک خون کنی جوئی روانه
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۱۰) حکایت شیخ ابوسعید با قمار باز
مگر پرسید آن شیخ زمانه
که کیست این مرد، گفتند ای یگانه
عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۳) در معنی آن که غیبت گناهی بزرگ است
اگر تیغ زبانش چون زبانه
شود چون رمحِ خطّی راست خانه
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۴) حکایت اردشیر و موبد و پسر شاپور
چو گفت این حرف آن مرد یگانه
فرستادش همی سوی خزانه