عطار » الهی نامه » بخش اول » المقالة الاولی
بهر علمی که باشد در زمانه
همه بودند در هر یک یگانه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
یکی بادی درآمد از کرانه
به شهری کرد کشتی را روانه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
تعجّب کرد شاه و شد روانه
بیامد پیش آن ماه زمانه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بدو گفتند ای عابد نشانه
جهانداری گزین چند از بهانه
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
ترا من عفو کردم جاودانه
چه میترسی چه میآری بهانه
عطار » الهی نامه » بخش دوم » المقالة الثانیة
اگر شهوة نبودی در میانه
نه تو بودی و نه من در زمانه
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ
بسگ گفت آنگه آن شیخ یگانه
که تو از هر چه کردی شادمانه
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۸) مناظرۀ شیخ ابوسعید با صوفی و سگ
سگ آنگه گفت ای شیخ یگانه
چو دیدم جامهٔ او صوفیانه
عطار » الهی نامه » بخش سوم » المقالة الثالثة
که چون کس راست فرزند یگانه
بماند ذکر خیرش جاودانه
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۷) حکایت جوان گناه کار و ملایکۀ عذاب که برو موکّلند
کنون او داند و ما جاودانه
شما را رفت باید از میانه
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
کنون نفس توام من ای یگانه
اگر گردم پی شیطان روانه
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت
مرا گر چشم نبود در میانه
چو خواهم کرد معشوق یگانه
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
بسی جامهست شه را درخزانه
مبین جامه تو شه را بین یگانه
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۳) مناظرۀ عیسی علیه السلام با دنیا
جوابش داد کای صدر یگانه
ز بس شوهر که کُشتم در زمانه
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت
ازین دلشاد شد شاه زمانه
سوی پل گشت باخلقی روانه
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۲) حکایت آن جوان که از زخم سنگ منجیق بیفتاد
چو گیرم بر کنار بحر خانه
ز موجم بیم باشد جاودانه
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
غلامی داشت آن شاه زمانه
چو یوسف در نکوروئی یگانه
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
غلام و فخر هر دو شادمانه
شدند از مجلس خسرو روانه
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
بغایت فخر شد زین شادمانه
دلش میزد ازان شادی زبانه
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱) حکایت عیسی علیه السلام با آن مرد که اسم اعظم خواست
پدید آمد یکی شیر از میانه
که آتش میزد از چشمش زبانه