عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع
خداوندی مرا زیبد که دانم
تمامت در یقین راز نهانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۱ - در نموداری سر توحید به هر نوع
تو اکنون قطره شو در دید جانم
که من در ظاهر و باطن عیانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۲ - در نموداری سر توحید حقیقت
درین معنی گه گفتی از عیانم
یکی بوده است اینجا جمله دانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۷ - راز گفتن شیخ کبیر پاسخ جنید از کار منصور
خدایم من که در کون و مکانم
بدان شیخا که برتر ز آسمانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۷ - راز گفتن شیخ کبیر پاسخ جنید از کار منصور
خدای برّ و بحر جمله گانم
محیط جملهٔ کون و مکانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
وصال مصطفی بخشید جانم
کنون بنمود کل عین عیانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
نمیخواهم من این دست و زبانم
کزین دست و زبان عین جهانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
سرافراز است ودارد همچون جانم
همی داند یقین راز نهانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۲ - سؤال کردن شیخ جنید از منصور در حقیقت شرع
ز قرآنم بگوی و جان ستانم
توباقی مان که من باقی نمانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۲ - سؤال کردن شیخ جنید از منصور در حقیقت شرع
من این دانم بسی و می ندانم
ولیکن درس در پیش تو خوانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۴ - تحسین کردن جنید منصور را در اسرار عشق
چه میدانم که چیزی می ندانم
صفاتی چند اینجا آگاه خوانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۴ - تحسین کردن جنید منصور را در اسرار عشق
ز شیخی جانم آمد بر زبانم
بطاقت آمد از این کار جانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۵ - سخن گفتن منصور با شیخ کبیر قدس سره
توی اسرار ومن اسراردانم
تو برکاری و من بیکار از آنم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۵ - سخن گفتن منصور با شیخ کبیر قدس سره
کنون مست جلال جاودانم
عجب مست جمال بینشانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۵ - سخن گفتن منصور با شیخ کبیر قدس سره
بفرمایم که تا دست و زبانم
ببرید و ببین شرح و بیانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۵ - سخن گفتن منصور با شیخ کبیر قدس سره
یکی باشم دوئی را من ندانم
دوی را از یکی اینجاجهانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۱ - اسرار گفتن عبدالسلام با شیخ جنید از حقیقت منصور
بگو این مرد را تا من بدانم
که من بر تو حقیقت مهربانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۳ - جواب دادن شیخ جنید عبدالسلام را
تو هستی بنده و من راز دانم
تو هستی سالک و من درعیانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۴ - پرسیدن عبدالسلام ازخضر از سرّ منصور
اگر دانی بگویم تا بدانم
که بهر چیست این راز نهانم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۶ - سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص
مرا بردار کرد و جان جانم
به هر لحظه کند خود را عیانم