گنجور

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام

 

چه گویم ز ابروی همچون کمانش

که زاغی بود زلف دلستانش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۴) حکایت اصمعی با آن مرد صاحب ضیف و زنگی حادی

 

چنین گفت اصمعی را میزبانش

که زنگی را پُر آتش باد جانش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۱) حکایت ابرهیم علیه السلام

 

چنان تقدیر رفت از غیبِ دانش

که در آتش کنند از امتحانش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۱۲) حکایت حلّاج با پسر

 

شکم چون سیر گردد یک زمانش

به غیبت گرسنه گردد زبانش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۹) حکایت شعیب علیه السلام

 

دگر ره تیره شد دو چشمِ گریانش

دگر ره چشم روزی کرد یزدانش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

یکی گر سفته شد لعل دهانش

نبود آن جز بالماس زبانش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

درآن میدان بدان سرگشته چوگانش

بخواهم برد گوئی از زنخدانش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

ولی پیوسته می‌جوشید جانش

نگه می‌داشت پنهان هر زمانش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱۱) حکایت آهو که مشک از وی حاصل می‬شود

 

چو آندم بگذرد بر خونِ جانش

شود از نافِ او نافه روانش

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۸ - حکایت

 

خوش آمد این سخن در گوش جانش

ز زر پر کرد دامان و دهانش

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۳ - مجادله کردن بلبل با موش خوار و جواب او

 

اگر پرت بدی یعنی که دانش

اگر بالت بدی یعنی که بینش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش سوم » بخش ۲ - فی فضیلت امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه

 

خداوند جهان از نور جانش

سخنها گفته بی او بر زفانش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش سوم » بخش ۴ - فی فضیلت امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه

 

چنان شد در نماز از نور حق جانش

که از پائی برون کردند پیکانش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

کفی خاکست و بادی در میانش

تن او چون طلسم و گنج جانش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل

 

بجز نقشی نبینی از جهانش

بجز بادی نبینی در میانش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۸ - الحکایه و التمثیل

 

چو بستاند اجل ناگاه جانش

سر آرد جملهٔ کار جهانش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۲ - الحکایه و التمثیل

 

دو نیمه گشت و کرمی از میانش

برآمد سبز برگی در دهانش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم

 

درآمد پیک الهامی ز پیشانش

سخن گفت از زبان وحی در جانش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴ - در فضیلت امیرالمؤمنین عمر فاروق

 

اگر چه بود ملکی در میانش

نمیارزید ملکی یک زمانش

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۳
sunny dark_mode