عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
سرم بادا فدای سالکانت
حقیقت باتمامت واصلانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
از این جوهر بدان اسرار جانت
که اصل آن شدست اینجا عیانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز الّا اللّه میبینم نشانت
از آن میگویم این شرح و بیانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز حق حق گفت بود جاودانت
حقیقت حق ز پیدا و نهانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
چنین در خوابی و بیدار جانت
همیگویم دمادم در نهانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
نَفَخْتُ فیهِ مِن روح است جانت
ز ذات کل شده عین العیانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
چنان کن در یکی تسلیم جانت
که ذات حق شود کلّی عیانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
تن اندر عشق ده تا جاودانت
کند بیخویش ازنام و نشانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
کنی دیدار مر بیچارگانت
که میجویند در پرده نهانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
برو ای خاک در سوی مکانت
که اینجاگه بیابی جان جانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ز نور قدس اظهار است جانت
در او پیداحقیقت بر نهانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
دمی غافل مباش از دید جانت
که او آمد درون راز نهانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
سخن بسیار گفتم از عیانت
دمی اندر نشان بی نشانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید
ز نور دیده بنگر جسم و جانت
کز این هر دو شود کلّی عیانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
از این گنجینه اینجا سالکانت
یقین شد جوهر عین العیانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
خبر دارند از تو در عیانت
چه دل چه صورت و چه مغز جانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
چوآب آید همی سوی رخانت
نماید روی بیشک جان جانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۶ - در اصل ذات فرماید
تو اصل ذاتی امّا این زمانت
حقیقت یافته عین مکانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
تو جان بشناس آنگه مغز جانت
در آخر اینست اسرار نهانت

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید
چو ظاهر یافتی بر جسم و جانت
حقیقت جانست مر راز نهانت
