عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
چو ظاهر شد ظهور او جهان بود
چو باطن شد بطونش نور جان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
میان آندو حضرت دو کمان بود
ز احمد تا احد میمی میان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
بسی سر سبزی ونورش از آن بود
که در سرّ حقیقت آسمان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۵ - در فضیلت امیرالمؤمنین عثمان بن عفّان
ز یک یک نقطهٔ قرآن چنان بود
که نقطه نقطه چشمش خون فشان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۸ - در فضیلت امیرالمؤمنین حسین علیه السلام
چو ذاتش آفتاب جاودان بود
ز خون او شفق باقی ازان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
میان آتش سوزان چنان بود
که نتوان گفت کز زاری چسان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
بشکلی بوالعجب کار جهان بود
که لعب چرخ با او در میان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
گل بیدل ز بیخوابی چنان بود
که از زاری چو برگ زعفران بود
عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
ز بی صبریش دل را بیم جان بود
چو بیدل بود بی صبریش ازان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
چهگویم من که چون بود و چهسان بود
ندانم تا چنان هرگز توان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
همه روز و همه شب در فغان بود
دلش در آرزوی دلستان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم
زهر کو، بانگ نوش مهتران بود
زهر سو، نعرهیی بر آسمان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم
ندانم تا کرا باغی چنان بود
وگر بود آنچنان بر آسمان بود
عطار » خسرونامه » بخش ۳۸ - غزل گفتن ارغنون ساز در مجلس خسرو و عشرت كردن
لب او رهزن پیر و جوان بود
بدندان همه پیران ازان بود