یکی پیری که او در پشت خم داشت
رگ و پی جمله بیرون شکم داشت
بسان دختری در پیش مادر
شده چون مصلحان در زیر چادر
چو مادر دست در خنیاگری برد
ازان دختر بناخن دختری برد
بسر ناخن ز زیر نیم چادر
ده و دو پرده ظاهرکرد بر در
بلی کو خم گرفته چون گمان بود
بران پل بحر شعرتر روان بود
ولی بر بحر هرگز پل نبودست
مگر گویی پلی زان سوی رودست
که از هرجا که برگویی سرودی
بپل با تو برد بیرون برودی
چو آواز از رگ آزرده بنمود
ز یک پرده ده و دو پرده بنمود
ز پرده روی بیرون کرده بودی
ولی آواز او در پرده بودی
نجنبیدی برو یک رگ ز سستی
چو زخمش آمدی دیدی درستی
مر او را نام گنج باشگونه
که موی سر نبودش هیچگونه
چو موی سر نبودش هیچ بر جای
چگونه میکشید او موی در پای
کسی کان پیر را در بر گرفتی
خوشی آن پیر زاری درگرفتی
بزاری پیر را دل زنده میداشت
رگی با جان هر شنونده میداشت
اگرچه پشت خم داشت و کهن بود
ولیکن سخت پیری خوش سخن بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره یک پیرمردی است که به رغم پیری و خمیده بودن، هنوز هم دارای سخنان حکیمانه و دلنشین است. او شبیه دختری است که در زیر چادر پنهان شده و سخنانی شایسته میگوید. پیر، به رغم اینکه از نظر ظاهری دچار ضعف و سستی است، اما صحبتهایش به دیگران جان میبخشد و آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. شعر به زیبایی تضاد میان ظاهر پیر و روحیه جوان او را به تصویر میکشد و نشان میدهد که پیرمرد، با وجود سالهای زندگی و رنجها، همچنان قادر به انتقال احساسات عمیق و حکمت به دیگران است.
هوش مصنوعی: مردی سالخورده با کمر خمیده و ظاهری زشت، دارای رگ و پیهای زیادی در بدنش بود.
هوش مصنوعی: شبیه به دختری که در برابر مادرش قرار گرفته، مانند افرادی که در زیر چادر به اصلاح میپردازند.
هوش مصنوعی: زمانی که مادر به سرودن و آواز خواندن مشغول شد، فرزندش نیز به تقلید از او به این کار روی آورد.
هوش مصنوعی: دست خود را از زیر چادر بیرون بیار و دو پرده را کنار بزن تا نمایان شوی.
هوش مصنوعی: آری، مانند قوسی که خم شده است، گمان میکردند که بر روی پلی از افکار، شعر به راحتی جریان دارد.
هوش مصنوعی: هیچ وقت بر روی دریا پلی وجود ندارد، مگر اینکه او را به نهر دیگری مرتبط کند.
هوش مصنوعی: هر جا که بخواهی، وقتی صدایی میزنی، انگار با تو همراه میشود و از تو خارج میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که صدای آزاردهندهای از رگهای درونی به گوش رسید، همه چیز از یک حالت ساده به دو حالت پیچیده تغییر کرد.
هوش مصنوعی: تو به ظاهر خود را نشان دادهای، اما صدای تو هنوز در پس پرده مانده است.
هوش مصنوعی: اگر در برابر مشکلات و چالشها بیتحرک بمانی و حرکتی نداشته باشی، زمانی که آسیب ببینی و به حقیقتِ موضوع پیببری، دیگر کاری از دستت بر نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: او را به نام گنج میشناسند، مانند کسی که هیچ مویی در سر ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که دیگر هیچ مویی بر سر او باقی نمانده، چگونه میتواند موی پا را بلند کند؟
هوش مصنوعی: چنانچه کسی آن پیر را در آغوش بگیرد، شادی آن پیر دلتنگی او را در بر خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: عشق و محبت در دل افراد، حتی در سنین بالا هم میتواند احساس زندگی و نشاط را زنده کند و ارتباط عاطفی عمیقی با هر کسی که آن را میشنود برقرار کند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه او سن و سالی داشت و پشتش کمی خمیده بود، اما هنوز هم فردی با کلامی دلنشین و با سخنانی شیرین بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.