گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بقای صورتی اینجا زوالست

تو جان بشناس کآخر آن وصالست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

دل و جان نور ذات لایزالست

از آن اندر تجلّی جلالست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

دل و جان نور در تجلّی وصالست

حقیقت در یکی دیدار حالست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

دلت آیینهٔ سرّ جلالست

ولیکن جان یقین عین وصالست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

در آن منزل وصال اندر وصالست

حقیقت کل تجلّی جلالست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

مر امروز امّید وصالست

دل من در تجلّی جمالست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بت ما سرّ عشق لایزالست

که اینجاگاه در عین وصالست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

در این بت آفتاب لایزالست

کسی کو یافت در عین وصالست

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

دل عطّار از تو در وصالست

توئی امروز با تو در جلالست

عطار
 

سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲

 

بسا مالا که بر مردم وبالست

مزید ظلم و تأکید ضلالست

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رفتن خسرو پیش فرهاد و مناظرهٔ ایشان

 

بگفت آخر نه خونریزی وبالست

بگفت ار دوست می‌ریزد حلالست

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۶۱ - حکایت

 

نشان دانش اندر قیل و قالست

هران کس را که نطقی نیست لالست

اوحدی
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۷ - در تحقیق زکوة

 

زکوه مال جندانی که حالست

برون می‌کن چو دانی شوخ مال‌ست

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۷ - در تحقیق زکوة

 

زکوه صادقان خود ترک مال‌ست

نمی‌دانم که ایشان را چه حال‌ست

شیخ محمود شبستری
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

رخت خورشید را یات جمالست

خطت تفسیر آیات کمالست

هلال ارزانک هر مه بدر گردد

چرا پیوسته ابرویت هلالست

خیالت بسکه می آید بچشمم

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر

 

پدر گفت: «این پسر شوریده حالست

حدیثش یکسر از خواب و خیالست

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۲ - در وصف صبح

 

ملک جمشید را گفت: «این چه حالست

که خورشید نشاطت در وبالست

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۴ - رفتن جمشید به اقامتگاه خورشید

 

دلش با خویش می‌گفت این چه حالست

همان خوابست گویی یا خیالست

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹۹ - غزل

 

مرا دیدارش امشب در خیالست

زنان را یک نظر دیدن حلالست

سلمان ساوجی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode