×
عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را
بپاسخ گفت گل چون سوکواران
چرا بر خود نگریم همچو باران
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
اگر سیماب باریدی چو باران
بماندی بر سنان نیزه داران
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
شفق میریخت تیغش همچو باران
وزو چون برق سوزان تیغداران
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
بسی بگریستند آن نامداران
بخندیدند پس چون گل ز باران
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
ز عشق روی گل چون بیقراران
بسی گردد به گرد شاخساران
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
چو یک هفته برفتند آن سواران
غلط کردند راه از برف و باران
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
در آن تاریک شب در کوهساران
قضا را گشت پیدا باد و باران
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
بهآه سینهٔ شب زندهداران
به خون دیدهٔ پرهیزگاران
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
برون آمد ز ایوان پیش یاران
بگفت احوال خود با نامداران
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
شه سرگشته دل در پیش یاران
فرو میریخت خون دل چو باران
عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن
سپاه او فزونند از هزاران
صدی بشمر بهر یک قطره باران
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
جهان پنهان شد از گرد سواران
هوا تاریک گشت ازتیر باران
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
چو تیغ از خون دشمن ریخت باران
قلم شد تیغ در دست سواران
عطار » خسرونامه » بخش ۵۴ - وداع هرمز پیر را و رفتنش بجانب روم
بآخر شهریار وجمع یاران
روان گشتند چون از میغ باران