گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱ - وقال ایضایمدحه

 

گرفت پایۀ تخت خدایگان زمین

قرارگاه همایون براوج علییّن

جهانگشای جوانبخت اتابک عادل

پناه سلغریان،شهریار روی زمین

مظفّرالدّین بوبکرسعدبن زنگی

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۳ - و قال ایضاً

 

زهی رسیده بجایی که بر سپهر برین

دعای جان تو گشتست ورد روح امین

بسان سوزن نظّام نوک خامۀ تو

همی کشد سوی هم عقدهای درّ ثمین

مگر که لیق دویتت شود، در این سودا

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۴ - وله ایضاً فی التماس السّرج

 

زهی ستوده خصالی که رایض عزمت

سپهر سرکش بدرام را کشد در زین

نشست قدر ترا هرمهی، ز شکل هلال

بنقره خنگ فلک بر نهند از زر زین

تویی که همتّ تو بر کشد بگردون تنگ

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۹ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الّدین صاعد

 

زهی ز سنبل تر کرده لاله را پرده

بر آسمان زده عکس رخت سرا پرده

نه مرد عشق تو بودم من این قدر دانم

ولی بدیده فرو می هلد قضا پرده

زمانه بس، که دریست پردۀ عشّاق

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۰ - وقال ایضاً فی الموعظة

 

ایا بگام هوس راه عمر پیموده

هنوز سیر نگشتی ز کار بیهوده

روا بود که توعمری بسربری که درآن

نه تو زخودنه کسی ازتوگرددآسوده؟

میاز دست بخوان جهان که عقل براو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - وقال ایضاً بمدح الصاحب عمیدالدین الفارسی

 

بدیدمت نه سر آن معاملت داری

که دست بازکشی یکدم از ستمکاری

تو آن چنان ز شراب غرور سرمستی

که خون خلق بریزیّ و جرعه پنداری

چو آفتاب همی بینم آنکه سوی رخت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - و له ایضاً یمدحه بعد وفات ابیه و یذکر جلوسه القضاء الرباسه

 

باقتصاد ارادت نهاد حکم خدای

اساس مصلحت روزگار بر شوو آی

قیاس آن ز شب و روز و ماه و خورمی کن

که چون یکی برود دیگری بگیرد جای

بروج را زپس یکدیگر طلوع بود

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹ - فی النصیحة ویتخلص بمدح الامام شهاب الدین السهروردی

 

دلابکوش که باقی عمردریایی

که عمرباقی ازین عمر برگذریابی

زسوزسینه طلب آب روی،اگرطلبی

که همچو شمع ازآن سوز تاج سریابی

زسربرون کن این حشوهای توبرتو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - و قال ایضاً یمدحه

 

بگویم و نکند رخنه در مسلمانی

تویی که نیست ترا در همه جهان ثانی

کدام پایه در اندیشه نسب شاید کرد

که در مدارج رفعت نه برتر از آنی ؟

بروزگار تو نزدیک شد که برخیزد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - وقال ایضاً فی الموعظة والنصیحة

 

مرا دلیست ز انواع فکر سودایی

که هیچ گونه رهش نیست سوی دانایی

سرش ز دایره بیرون و پایش از مرکز

چو چرخ مانده معلق ز زیر بالایی

گهی حوالت دادوستد بطبع کند

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - و قال ایضاً

 

بزرگوارا در انتظار بخشش تو

نمانده است مرا بیش از این شکیبایی

سه شعر رسم بود شاعران طالع را

یکی مدیج و دوم قطعۀ تقاضایی

اگر بداند ثنا و اگر نداد هجا

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۵ - ایضا له

 

فنون لطف خداوند صدر مجدالملک

نداده هیچ بهایی غلام کرد مرا

شدم ز خامة بیمار او خجل که هنوز

مرا ز دور ندیده قیام کرد مرا

نداده خم چو صراحی بخدمتش کردن

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - ایضا له

 

سپهر شعبده باز از درون پردۀ غیب

لطیفه یی دگر آورد کاهلا صلوات

رسید دختر دیگر مرا و یکباره

ببرد رونق عیش و برفت آب حیات

اگر نتایج صلبم بود برین قانون

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۳ - ایضاً له

 

سپهر مجد و کرم عزّدین یگانة دهر

که دست و کلک ترا باقضا مساوقتست

شدست ماه نو اندر جهان مشارالیه

از آنکه باسم اسب توش مطابقتست

بهرچه رای شریفت اشارتی فرمود

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴ - وله ایضا

 

خدا یگان شریعت پناه اهل هنر

که امر جزم ترا روزگار منقادست

زمین ز حلم تو در آرزوی تو قیرست

خرد ز کلک تو در انتظار ارشادست

چو در معانی ذات تو می کنم فکرت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۵ - و له ایضاً

 

زهی بلند جنایی که سایۀ جاهت

همیشه بر سر خورشید آسمان گردست

بروزگار تو مه شد بشب روی منسوب

زهیبت تور رخش زان چو زعفران زردست

زآفتابش اگرچه هزار دلگرمیست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۷ - ایضاًله

 

امیر مقبل عالم که تا جهان بودست

بجز در آینده مانندۀ تو ننمودست

گشاد تیر تو بست دستها که بربستست

زبند رمح تو بس کارها که بگشودست

هزار بار ببازی سنان نیزۀ تو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۹ - ایضا له

 

پناه و پشت مکارم خدایگان صدور

که نور رای تو با صبح هم شکم بودست

کفایت توبه صحن وجود آوردست

هزار گونه مصالح که در عدم بودست

فرو گرفت بیکباره صیت حشمت تو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۱ - ایضا له

 

به نرد باختن اندر بلا و درد سرست

ازو حذر کن و بگریز گر ترا بصرست

صلاح خویش نگهدار و نا فلاح مجوی

که در صلاح و فلاح تو نرد کینه ورست

به جاه ازو خللست و به فضل ازو نقصان

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۴۸ - وله ایضا

 

فلک جنابا در تو کجا رسد سخنم

که کنه مدح تو از قدرت بیان بیشست؟

معالی تو ز حدّ قیاس بیرون است

مکارم تو ز اندازۀ گمان بیشست

به گام فکر بپیموده ام جناب ترا

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۹
sunny dark_mode