گنجور

عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در ستایش شاه شجاع مظفری و وصف بارگاه او گوید

 

خجسته بارگه پادشاه هفت اقلیم

مقر جاه و جلالست و جای ناز و نعیم

به شکل شمسهٔ او آفتاب با تمکین

به وضع رفعت او آسمان با تعظیم

فضای حضرت او دلگشا چو صحن چمن

[...]

عبید زاکانی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۸

 

را که هست ز ساعد در آستین پرسیم

به پول کهنه نیرزند مفلسان قدیم

در بنیم نشانم من غریب ز چشم

ترحمی نکنی هیچ پر غریب و بتیم

خط تو سوخت بر آتش هزار دفتر علم

[...]

کمال خجندی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۵

 

صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم

به سان عنبر تر می دهد ز لطف نسیم

دماغ جان چو معطّر شدم ز باد صبا

یقین شدم که پراکنده گشت زلف چو جیم

نظر به جانب دلخستگان هجران کن

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۵

 

صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم

به سان عنبر تر می دهد ز لطف نسیم

جهان ملک خاتون
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۰

 

رخ تو آیت حسن و دهان دروست چو میم

مثال خال تو و زلف همچو نقطه جیم

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۰

 

مرا به کاسه بغرا محبتی است قدیم

گواه، صحنک ماهیچه است و آش حلیم

زهمدمی چغندر شدست آش ترش

به روزگار چنین تیره و سیاه گلیم

کشیده صف نخود آب و برنج و نان عسل

[...]

صوفی محمد هروی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۴ - عمارهٔ مروزی

 

جهان ز برف اگر چندگاه سیمین بود

زمرد آمد و بگرفت جای توده سیم

نگارخانه کشمیریان به وقت بهار

به باغ کرد همه نقش خویشتن تسلیم

جامی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - ایضا در مدح ابوالمظفر جلال الدین اکبر پادشاه این قصیده بعد از قصیده سابق و در ملازمت کردن ثانی در عین ضعف و بیماری گفته شده

 

چو شمع صبحگهی جان دهم به بوی نسیم

چو صبحدم به شکرخنده می شوم تسلیم

ز تنگ عیشی چو گل تنگ دلی دارم

که خنده گر کنم از ضعف می شوم به دو نیم

جهان چو صفحه رخساره نگار صحیح

[...]

نظیری نیشابوری
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۳۳ - در مدح شاهزاده سلیم

 

صباح عید که در تکیه گاه ناز و نعیم

گدا کلاه نمد کج نهاد و شه دیهیم

نشاط طبع بحدی که نشنود دانا

بجز ترانه اطفال و ترهات ندیم

بساط مجلس دهر آنچنان نشاط آمود

[...]

عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۳۴ - تجدید مطلع

 

من و نمودن بطلان عهدهای قدیم

بذکر منقبت عهد شاهزاده سلیم

تولدش بنهاد شریر دهر آن کرد

که با طبیعت آتش نزول ابراهیم

نهیب هیبت او در مشیمه نقدیر

[...]

عرفی
 

عرفی » قطعات » شمارهٔ ۲۸ - ملازم شعر

 

اگر ملازم شعرم مدان که بی خبرم

ز راز صوفی و نقل فقیه و علم حکیم

زمانه راهمه کاویده و نیافته ام

به از ترانه اطفال و ترهات ندیم

وگر نه جهل و خرد را بحکم استعداد

[...]

عرفی
 

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - شکوه از ناتوانی اسب

 

خدایگانا اسبی که داده‌ای به کلیم

ز ناتوانی هرگز نرفته رو به نسیم

همیشه از عرق خویش کشتی است در آب

شده به یک جا از لنگر رکاب مقیم

برای رفتن هر گام خوش کند ساعت

[...]

کلیم
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح میرزا حبیب‌اللّه صدر و اعتذار از وی

 

درین رباط دو در نه‌ مسافرم نه مقیم

که خانه پرخطر افتاده است و ره پربیم

میان خوف و رجایم که دارد این دهلیز

دری به صحن امید و دری به عرصة بیم

چو ناز جمله نیازست و نعمتم نقمت

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - تجدید مطلع

 

ز ناتوانی از خویش می‌روم چو نسیم

ز ضعف چون نفس غنچه می‌شوم تسلیم

نفس‌نفس، نفس خسته می‌رود از خویش

اگر درآرد دوشی به زیر بار شمیم

نشاط عیدِ فنا آن‌چنان عروج گرفت

[...]

فیاض لاهیجی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۳

 

نه خط شناس امیدم نه درس محرم بیم

به ‌حیرتم‌ که محبت چه می‌کند تعلیم

بیاکه منتظرانت چو دیدهٔ یعقوب

فضای کلبهٔ احزان گرفته‌اند به سیم

ز نسبت دهنت بسکه لذت اندود است

[...]

بیدل دهلوی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - در تهنیت فرزندان فرماید

 

صباح عید صبوحی طلب، صحیح و سقیم

یکی بفتوی عقل و، یکی بحکم حکیم

کشیده رخت بمیخانه، چون به کعبه حجیج

دویده هر سو مستانه، چون بباغ نسیم

بناگه، از طرفی شد، عمارتی پیدا؛

[...]

آذر بیگدلی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » قطعات و ماده تاریخ‌ها » ۵۳- شتافت قاضیک لعنتی به سوی درک

 

شتافت قاضیک لعنتی به سوی درک

ز عذب عیش خوش افتاد در عذاب الیم

صفائی از پی مه‌روزهٔ هلاکش گفت

ابوحنیفه این مرز رفت سوی جحیم

صفایی جندقی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - وله

 

چو شد به لشکر نیسان طلایه دار نسیم

بملک خسرو آذر نه زرنهاد و نه سیم

نه سیم برف بماند و نه زر برگ خزان

چو شد بلشکر نیسان طلایه دار نسیم

فروغ بخش چمن گشت لاله نعمان

[...]

جیحون یزدی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۵۵ - ماده تاریخ

 

به عرش سود سر فخر خویشتن را فرش

از این شرافت بی‌منتهای فیض عظیم

نمود گوهر پاکی مقام در دل خاک

که در بهاء بها بود همچو در یتیم

به نور وادی ایمن چه طور سینا گشت

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

یکی ز اکل ربا آکل سموم حمیم

یکی به هاویه در بحث اخذ مال یتیم

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode