گنجور

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱ - کتاب الروایات(والمصائب)

 

سر غریبی و بی‌یاوری فکنده به زیر

دلش ز خنده بی‌جای شامیان دلگیر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳ - رفتن حضرت اباعبدالله الحسین به دیدن امام حسن(ع)

 

ترا به کرببلا می‌نماید از جان سیر

فراق اکبر و اندوه اصغر بی‌شیر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴ - سئوال اعرابی از اسخیای مدینه

 

ولی حوادث دوران بما شده است دلیر

چنین که یافته وضع سخای ما تغییر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴ - سئوال اعرابی از اسخیای مدینه

 

دوباره گشت بدان بی‌حیای شوم شریر

سخاوت پسر بوتراب دامن گیر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۷ - آمدن بشیر از جانب یوسف به خدمت یعقوب

 

از این مقدمه یعقوب شد بسی دلگیر

یکی کنیز خرید ا زبرای دادن شیر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - در وفات حضرت یوسف(ع)

 

دل تو تاب ندارد که سوی شمر شریر

کنی نظر که کشد بر گلوی من شمشیر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - در بیان قیامت و گریز به مصیبت

 

هزار پاره تن انورش ز ضربت تیر

به دست دیگر وی دست شمر شریر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - روایت معراج

 

چسان نماز که از کربلا به چرخ اثیر

بلند بود ز تکبیر خصم غرش تیر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - روایت معراج

 

به جای بستن احرام و گفتن تکبیر

بلند کرد به روی دو دست طفل صغیر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۰ - در وضوء گرفتن فخر امم(ص)

 

زیمن میوه او منتفع صغیر و کبیر

ز برگ او شده پستان هر غنم پر شیر

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۲ - در بیان روایت ام حبیبه

 

نمود در بر زینب چنین سخن تقریر

که این دو قرصه نان ای زن اسیر بگیر

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲

 

به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر

به جود حضرت اقدس به اقتدار وزیر

به لطف و مرحمت و جود خان حاکم راد

به بندگان سرایش که در زمانه امیر

که سوختم ز ستمهای دشمنان دغل

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد

 

پم است سیب و گلابی پوار و فیک انجیر

اناردان گرناد و براوه مرد دلیر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد

 

چو نخل پالمبه و برگ فوی و ارژشعیر

چو ساشه توبره و مانژوار آخورگیر

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - بهاریه و تشبیب

 

نگر به زلف و بنا گوش آن بت کشمیر

یکی ز ساده پرند و یکی ز سوده عبیر

دو پیشه دارد بر جان و دل دو طرهٔ او

یکی گذارد بند و یکی نهد زنجیر

شگفتم آید زان دل در آن بر سمین

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۲

 

غذای میر ندیدم ولی به گاه غذا

بر اوگذشتم و دیدم که چاکران امیر

کمان گروهه به کف گرد سفره‌خانه او

کمین گشاده مگس ها همی زنند به تیر

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - گفت‌وگوی دو شاه

 

کجا مجال دهد انگلیس پر تزویر

که بر بغاز نهد پای‌، روس کشورگیر

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۴ - تضمین غزل خواجه حافظ علیه‌الرحمه

 

تو بلبلی به مقامات خود مکن تقصیر

بسان جغد به ویرانه آشیانه مگیر

مشو به دام مذلت برای دانه اسیر

تراز کنگرهٔ عرش می‌زنند صفیر

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
۴