گنجور

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - روایت معراج

 

به آن جناب بهر نوبت از خدای مجید

نوید بخشش و تخفیف و فیض و لطف رسید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر

 

عزیز فاطمه لب‌تشنه و غریب و وحید

ستاده یکه و تنها به نزد جیش یزید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر

 

بگو به حضرت عباس کای عموی رشید

ز دوری تو ز دنیا بریده‌ام امید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

ز ام سلمه چو احوال مصطفی پرسید

پی جواب شه تشنه راه چاره ندید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۱ - در بیان رحلت پیغمبر رحمت(ص)

 

روایت اس تکه چون بی‌کس غریب وحید

به خاک ماریه بنمود جا حسین شهید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۲ - در بیان روایت ام حبیبه

 

به حارث بن ولتیده ز التفات مزید

حسن ز مرحمت ام حبیبه را بخشید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۳ - در بیان اسیری ابی‌العاص در مکه

 

به عرش سود ابی‌العاص را سر امید

ز فیض رتبه دادمادی رسول مجید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۴ - مغلوب شدن خالد بن ولید

 

کنند شیر خدا را به وقت سجده شهید

زند به گردن او تیغ خالد بن ولید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۴ - مغلوب شدن خالد بن ولید

 

پس از نماز علی کرد رو به ابن ولید

زوی حقیقت این امر و نهی را پرسید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۴ - مغلوب شدن خالد بن ولید

 

برای حرمت قبر رسول رب مجید

گذشت از سر تقصیر خالد بن ولید

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۱۶

 

قاسم ز عمو چو اذن میدان طلبید

گفتا به جواب وی شهنشاه شهید

صامت بروجردی
 

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸

 

بساط ساحت کشت است و خیمه سایه بید

طعام سینه کبک دری شراب نبید

به گریه ابر چو پیران که های عمر گذشت

به خنده غنچه چو طفلان که هی شباب رسید

درون شاخ ز کتمان راز پر خون بود

[...]

غبار همدانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

سحر ز هاتف غیبم بگوش هوش رسید

که آفتاب حقیقت ز پرده گشت پدید

ز پشت پرده غیب آفتاب طلعت دوست

دمید و پرده پندار نه سپهر درید

نوید جلوه خورشید عشق داد سروش

[...]

صفای اصفهانی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷

 

هر آنکه جامه جان در محبتی بدرید

به قد و قامت خود خلعت شرف ببرید

حسود ما همه خر مهره داشت ما همه در

ازو خرید به خروار و کس ز ما نخرید

چمان چو من بگذر، زان چمن که گرگ در اوست

[...]

حاجب شیرازی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲

 

چو جبهه و دورخ آن پری به فال سعید

مرا بماهی ایزد عطا نموده سه عید

کسان بسالش تجدید فال عید کنند

مرا بماهی اندر سه عید شد تجدید

سه فال فیروز آمد مرا سه جشن بزرگ

[...]

ادیب الممالک
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۹ - بیار باده که گردون بکام ما گردید

 

بیار باده که گردون بکام ما گردید

مثال غنچه نواها ز شاخسار دمید

خورم بیاد تنک نوشی امام حرم

که جز به صحبت یاران رازدان نچشید

فزون قبیلهٔ آن پخته کار باد که گفت

[...]

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۱ - فقیه

 

نشسته بود فقیهی به صدر مجلس درس

بجای لفظ عَن اندر کتاب خود من دید

قلم تراش و قلم برگرفت و مَن عَن کرد

سپس که داشت درآن باب اندکی تردید

یکی ز طُلاب این دید و گفت با دگران

[...]

ایرج میرزا
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۷۰ - به ادوارد براون

 

به سال شصتم عمرت، نوید جشن رسید

بمان که بعد صد و بیست سال خواهی دید

که روی علم و ادب همچو موی صورت تو

به پیش اهل هنر، از تو گشته روی سفید

به کشتزار ادب، تا به شصت سال دگر

[...]

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۸۷ - در موقع توقیف روزنامه ناهید که به جای آن ستاره صبح منتشر شده است

 

تو ای ستارهٔ صبح وصال و روز امید

طلوع کن که چو شب تیره‌بخت شد ناهید

بکش به رشتهٔ تحریر نظم و نثر سخن

ز بحر فکر گهرخیز همچو مروارید

چو آبگینهٔ اسکندری و جام جمی

[...]

عارف قزوینی
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - نوید پیک

 

اگرکه پشت من از بار حادثات خمید

شکسته زلفا جعد ترا که خمانید

خمیده پشتی وگوژی نشان پیرانست

دو زلف تو پسرا از چه کوژ گشت و خمید

شنیده بودم در آب موی گردد مار

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode