گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱۴

 

به یک کرشمه کزان چشم دلربا کردی

چو جان به سینه درون آمدی و جا کردی

خدنگ ناز چو از غمزه راست بگشادی

به دل درست زدی، گر ز تن خطا کردی

من ار چه تیغ زنم، دل ز تو جدا نشود

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۷۷

 

چه جرم رفت که رفتی و ترک ما کردی

به خوان ما خطی آوردی و خطا کردی

گرت کدورتی از دوستان مخلص بود

چرا برفتی و با دشمنان صفا کردی

کنون که قامت من در پس تو شد چو کمان

[...]

خواجوی کرمانی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲

 

خموش باش دلا عرض مدعا کردی

زبان به بند، سر گریه را چو وا کردی

ز شوخی ارچه بیکجا قرار نیست ترا

برون نمی روی از خاطری که جا کردی

بگلشن از قدمت داغ لاله مرهم یافت

[...]

کلیم
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۰

 

چه کرده ام که مرا همدم بلا کردی

به درد و محنت ایام مبتلا کردی

چنین که رسم تو بیگانه مشربی بودست

چرا ز روز ازل با خود آشنا کردی

به چشم اهل نظر همچو سرمه جایم بود

[...]

سیدای نسفی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۰

 

به جلوه، جامهٔ صبر مرا قبا کردی

به یک نگه، من و دل را، ز هم جدا کردی

مشام یوسف اگر می شنید بوی تو را

هزار جامهٔ جان در غمت قبا کردی

دلم ز داغ تو ای عشق، کام خویش گرفت

[...]

حزین لاهیجی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۷ - آمدن بشیر از جانب یوسف به خدمت یعقوب

 

به وعده‌ای که نمودی عجب وفا کردی

مرا ز محنت فرزند خود رها کردی

صامت بروجردی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزل‌ها » شمارهٔ ۵۱ - گریه

 

هزار عقده ز دل ای سرشک واکردی

بیا بیا که چه خوش آمدی صفا کردی

ز چیست سرزده بیرون شدی ز روزن چشم

چه شد که سِرّ دل افشا و برملا کردی

همیشه خواب خوشت دور، کور کردی چشم

[...]

عارف قزوینی
 

شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱ - ماه بر سر مهر

 

چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی

چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی

به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود

چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی

منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم

[...]

شهریار
 
 
sunny dark_mode