گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲

 

مدار بسته در خویش و تنگ بار مباش

که این دو عیب بزرگ از بزرگواری نیست

بر آن گشاده کفی شرط نیست در بستن

بر آن فراخ دلی جای تنگ باری نیست

ادیب صابر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵

 

صبوری من بیچاره اختیاری نیست

چه چاره چون زغم عشق رستگاری نیست

مجد همگر
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲

 

تو را سری که به پیمان من درآری نیست

مرا دلی که به دست غمش سپاری نیست

سر تو دارم اگر تیغ می زنی و تو را

دلی که کار غریبی چو من بر آری نیست

شبی دمی قدمی رنجه کن اگر چه مرا

[...]

حکیم نزاری
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶

 

دلی که بستهٔ زنجیر زلف یاری نیست

به پیش اهل نظر هیچش اعتباری نیست

سری که نیست در او کارگاه سودائی

به کارخانهٔ عیشش سری و کاری نیست

ز عقل برشکن و ذوق بیخودی دریاب

[...]

عبید زاکانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

مرا ز حضرت تو دوری اختیاری نیست

گناه من چه همانا ز بخت یاری نیست

چو بخت یار نباشد چه سود سعی دلا

برو که چاره ی تو غیر بردباری نیست

اگرچه ساخته ام با جفای گردش دهر

[...]

جهان ملک خاتون
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰

 

کسی نزاری مجنون کجاست در عالم

به زور نیز چو فرهاد مرد کاری نیست

ببین که هر دو چه دیدند پس مراد ز دوست

بطالع است سعادت به زور و زاری نیست

اهلی شیرازی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

ازان درین چمنم میل گلعذاری نیست

که هیچ برگ گلی بی بلای خاری نیست

نبرده ایم درین باغ ره بسوی گلی

که در حوالی او همچو من هزاری نیست

ندیده ایم درین ملک گنج حسنی را که

[...]

فضولی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹

 

به پیش یار مرا هیچ اعتباری نیست

ز هیچ راه به کویش مرا گذاری نیست

فدای دوست نکردم چرا دل و جان را

چو من به جان و دل خود ستم شعاری نیست

دلم بگفت که برخیز وفکر کاری کن

[...]

بلند اقبال
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

به غیر جلوه رویت مرا بهاری نیست

دگر مرا به خزان و بهار کاری نیست

فدای بازوی صید افکنت که در آفاق

نگشته زخمی تیر غمت شکاری نیست

کشیدم از همه کاری به غیر عشقت دست

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

چو ذوالجناح دگر دید پایداری نیست

برای راکب خود طاقت سواری نیست

صامت بروجردی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳۸ - تاراج روزگار

 

نهال تازه رسی گفت با درختی خشک

که از چه روی، ترا هیچ برگ و باری نیست

چرا بدین صفت از آفتاب سوخته‌ای

مگر بطرف چمن، آب و آبیاری نیست

شکوفه‌های من از روشنی چو خورشیدند

[...]

پروین اعتصامی
 
 
sunny dark_mode