گنجور

مجد همگر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

خیال روی تو یکباره برد خواب مرا

درنگ وصل تو افکند در شتاب مرا

متاب روی ز من دلبرا و زلف متاب

که تاب زلف تو در تب فکند تاب مرا

اگر بر تو دهد میوه بهشت چرا

[...]

۹ بیت
مجد همگر
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹

 

خیال نرگس مستت، ببست خوابم را

کمند طره شستت، ببرد تابم را

چو ذره مضطربم، سایه بر سر اندازم

دمی قرار ده، آشوب و اضطرابم را

نه جای توست دلم؟ با لبت بگو آخر

[...]

۱۳ بیت
سلمان ساوجی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

که برفروخت بمی چهره آفتاب مرا

که ساخت تیز بر آتش دل کباب مرا

شبی که مست بکاشانه ام فرود آید

فرشته رشک برد مجلس شراب مرا

نمیشود مژه ام گرم ازان سبب که بناز

[...]

۸ بیت
بابافغانی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

ز گریه منع مکن دیده پر آب مرا

که برطرف کنی از کشتن اضطراب مرا

مرا بسوز پس از کشتنم که سیمابم

مگر به آب دهد کلبه خراب مرا

شکفته دیدم گل های داغ و دانستم

[...]

۵ بیت
ابوالحسن فراهانی
 

صائب » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۹۵

 

جنون به بادیه پرورده چون سراب مرا

سواد شهر بود آیهٔ عذاب مرا

۱ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۷

 

گداخت دیدن آن روی بی نقاب مرا

چو نخل موم، نمی سازد آفتاب مرا

جنون به بادیه پرورده چون سراب مرا

سواد شهر بود آیه عذاب مرا

چو ماه نو به تواضع ز خاک می گذرم

[...]

۱۱ بیت
صائب
 

صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۸

 

به خنده ای بنواز این دل خراب مرا

به شور حشر نمکسود کن کباب مرا

خدا جزا دهد آن ابر بی مروت را!

که سد راه دمیدن شد آفتاب مرا

دلم ز شکوه خونین پرست، می ترسم

[...]

۱۶ بیت
صائب
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

چو نیست در سخن خویش فتح باب مرا

هزار حرف به دل مانده چون کتاب مرا

چنین که چرخ، سحرخیز سردمهری شد

عجب که گرم شود تن به آفتاب مرا

به جوی باغ فتادم، ولی ز بی قدری

[...]

۶ بیت
طغرای مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

خوشم به درد مکن ای دوا عذاب را

مکن مکن که عمارت کند خراب مرا

چه آتشی تو نمی‌دانم ای بهشتی روی

که ذوق گریه عشق تو کرد آب مرا

هجوم گریه نمی‌دانم اینقدر دانم

[...]

۶ بیت
قدسی مشهدی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

نمی فتد به دل، از محشر اضطراب مرا

به زیر سایهٔ تیغ تو، برده خواب مرا

لب سؤال مرا مهر بوسه، خاموشی ست

چرا نمی دهد آن کنج لب جواب مرا؟

حصار عافیتم، چون حباب، خاموشی ست

[...]

۵ بیت
حزین لاهیجی