گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - مدح حسین‌خان شاملو

 

چه معجزست بهار کرشمه افشان را

که از نسیم برافروخت شمع بستان را

ز بس فروغ چراغان باغ بتوان دید

به جیب باد صبا عطرهای پنهان را

کسی که تهمتی بینش‌ست چون نرگس

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - مدح شاه صفی

 

ز پرده ساز جهان‌ نوا برخاست

که فر شاه صفی تخت و تاج را آراست

دهان سکه چو نامش گرفت پرزر شد

زبان خطبه ثنایش سرود کامرواست

به نیم موجه دلش آز را کریم کند

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - مدح حسین‌خان شاملو

 

سحر‌ گهان که شکیب از برم گرفت کنار

به روی دل در صحبت گشود ناله زار

شب ولادت عید و جهانیان خرم

ولیک روز وفات فراغت من زار

حریفکان همه با یکدگر ز خرد و بزرگ

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در منقبت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام

 

همای عشق کشد چون در آشیانه صفیر

خروش مرغ دلم بگذرد ز چرخ اثیر

شکسته بال دلم مرغ عافیت خصمی‌ست

که در قفس به نشاط‌ست و در چمن دلگیر

شکارگاه محبت غریب صید گهی‌ست

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - مدح حسین خان شاملو

 

نمود گوشه ابرو شب از افق دو هلال

که کرد تا در شام آفتاب استقبال

چو موج غبغب سیمین بتان همایون‌فر

چو سیم ساعد گل عارضان همایون فال

یکی هلال لب جام و دیگری مه عید

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در منقبت علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام

 

سفیده دم که مسافر شدم ز ملک هرا

چو شب به همرهی کاروان بخت سیاه

ز دوستان دو سه تن بهر خیر باد رفیق

چو بحر غم همه لبریز موج ناله و آه

یکی به نوحه طرازی که کاشکی پس ازین

[...]

فصیحی هروی
 
 
sunny dark_mode