گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱ - ناله از قلعه نای

 

به جمله ما که اسیران قلعه ناییم

نشسته ایم و زیان کرده بر بضاعتها

نه مالهایی کآنگاه بود فایده داشت

نه سود دارد اکنون همی براعتها

همان کفست و نخیزد ازو سخا و کرم

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶ - پیشگوئی منجم

 

مرا منجم هشتاد سال عمر نهاد

ز عمر دوستی امید من بر آن افزود

خدای داند من دل در او نمی بندم

که باد پیمود آن کس که آسمان پیمود

تو خود چنین گیر آخر نه پنجه و دو گذشت

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۲ - مرثیت

 

چنان بگریم بر تو که هیچ کس نگریست

که هیچ وقت به فضل تو هیچ کس ناید

تو با زمانه گر بس نیامدی شاید

که هیچ مرد هنر با زمانه بس ناید

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳ - اسیر خوبان

 

اگر اسیر کسی ام که میر خوبان شد

نه من نخست کسی ام کاسیر خوبان شد

شکیب کردن نادلپذیر دان ز دلی

که بسته سخن دلپذیر خوبان شد

نباشد ایمن گر کوه را سپر سازد

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۷ - حسب حال

 

کدام رنج که آن مر مرا نگشت نصیب

کدام غم که بدان مر مرا نبود نوید

اگر غم دل من جمله عمر می‌بودی

به گیتی اندر بی‌شک بماندمی جاوید

همی بپیچم از رنج چوشوشه زر

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - خنده جام و گریه شمشیر

 

اگر بخندد در دست من قدح نه عجب

که بس گریست فراوان به دست من شمشیر

همه به آهو ماند ز تو جز انگشتان

که لعل گشتست از عکس من چو پنجهٔ شیر

چو دست حنا بسته ست دست ار زنگین

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - مرثیه عطای یعقوب

 

عطای یعقوب از مرگ تو هراسیدم

شدی و نبود بیشم ز مرگ هیچ هراس

دریغ لفظی بر همه نمط همه گوهر

دریغ طبعی بر هر گهر همه الماس

سپهر معطی شانست و هیچ عیب نبود

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۵ - مدیح

 

چو من جریده اشعار خویش عرض کنم

نخست یابم نام تو بر سر دیوان

سزد که نام من ای نامدار ثبت کنی؟

به کلک غفلت در متن دفتر نسیان

مرا مدار به طبع هنر گران و سبک

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۶ - ثناگری

 

به خدمت آمد فرخنده فصل فروردین

مهی که تازه ازو گشت عز و دولت و دین

خجسته باد بدان شاه سرفراز کز او

رسید رایت شاهی به اوج علیین

ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۹ - تبارک الله ازین بخت و زندگانی من

 

تبارک الله ازین بخت و زندگانی من

که تا بمیرم زندان بود مرا خانه

اگر شنیدمی از دیگران حکایت خود

همه دروغ نمودی مرا چو افسانه

چو من مهندس دیدی که کردی از سمجی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - مدح سیف الدوله محمود

 

رسید نامه فتح و ظفر ز شاهنشاه

به سیف دولت شاه بلند حشمت و جاه

که برد حاجب نعمان سپه سوی مکران

به بخت و دولت سلطان به فر و عون اله

به تیغ روز نکو خواه ملک کرد سپید

[...]

مسعود سعد سلمان
 
 
sunny dark_mode