گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶

 

ای خوشتر از جان، آخر کجایی؟

کی روی خوبت با ما نمایی؟

بی‌تو چنانم کز جان به جانم

هر سو دوانم، آخر کجایی؟

بیمار خود را می‌پرس گه گه

[...]

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۳

 

حدی نداری در خوش لقایی

مثلی نداری در جان فزایی

بر وعده تو بر نجده تو

که م دوش گفتی هی تو کجایی

کردم کرانه ز اهل زمانه

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۴

 

تو جان مایی، ماه سمایی

فارغ ز جمله اندیشهایی

جویی ز فکرت، داروی علت

فکرست اصل علت فزایی

فکرت برون کن، حیرت فزون کن

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۵

 

با چرخ گردان تیره هوایی

دارد همیشه قصد جدایی

هذا محمد قتلی تغمد

انا معود حمد الجفایی

هذا حبیبی هذا طبیبی

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۰

 

هذا طبیبی، عند الدوآء

هذا حبیبی، عند الوء

هذا لباسی، هذا کناسی

هذا شرابی، هذا غذایی

هذا انیسی، عندالفراق

[...]

مولانا
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰

 

افتاده بازم در سر هوائی

دل باز دارد میلی به جایی

او شهریاری من خاکساری

او پادشاهی من بینوائی

بالا بلندی گیسو کمندی

[...]

عبید زاکانی
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷ - مولانا عبیدزاکانی فرماید

 

افتاده بازم در سر هوائی

دل باز دارد میلی بجائی

دل بازکردست فکر قبائی

باصوف دارد روی صفائی

ارمک امیری صوفک نقیری

[...]

نظام قاری
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۰

 

از سبزه بر گل خط می فزایی

دل می فریبی جان می ربایی

هر دم چه آیی از دیده در دل

خود را به مردم تا کی نمایی

شد عمرم آخر در جست و جویت

[...]

جامی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۴۲

 

بنواخت نی را، لبهای نایی

ما بی نواییم، آه از جدایی

در کعبهٔ دل، مانده ست داغم

چون فلس ماهی، از ناروایی

در شام هجرت، چون شمع کشته

[...]

حزین لاهیجی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۲

 

تابم ز دل برد کافرادایی

بالا بلندی کوته قبایی

از خوی ناخوش دوزخ نهیبی

وز روی دلکش مینولقایی

در دیرگیری غافل نوازی

[...]

غالب دهلوی
 
 
sunny dark_mode