گنجور

 
مولانا

با چرخ گردان تیره هوایی

دارد همیشه قصد جدایی

هذا محمد قتلی تغمد

انا معود حمد الجفایی

هذا حبیبی هذا طبیبی

هذا ادیبی هذا دوایی

هذا مرادی هذا فؤادی

هذا عمادی هذا لوایی

پر کن سبویی بی‌گفت و گویی

باهای و هویی گر یار مایی

هان ای صفورا بشکن سبو را

مفکن عمو را در بی‌نوایی

گر شد سبویی داریم جویی

در شهره کویی تو گر سقایی

این عیش باقی نبود گزافی

بی پر نپرد مرغ هوایی

بنمای جان را قولنجیان را

تنهاروی کن رسم همایی

از بهر حس شان جسم نجس شان

ز ایشان چه خیزد گند گدایی

زین رز برون بر گنده بغل را

پهلوی نعنع کن گندنایی

بسیار کوشی تا دل بپوشی

هر جزوت این جا بدهد گوایی

ننوشته خواند ناگفته داند

تو سخت رویی بس بی‌حیایی

چون نیست رختت چون نیست بختت

ز آن روی سختت ناید کیایی

جنس سگانی وغ وغ کنانی

می‌گرد در کو در خانه نایی

در خانه بلبل داریم صلصل

کز سگ نیاید زیبانوایی

نک بلبل حر نک بلبله پر

برخیز سنقر تا چند پایی

عمری چو نوحی یاری چو روحی

گاهی غدایی گاهی عشایی

نوشیست و می‌نوش وز گفت خاموش

وین طبل کم زن بس ای مرایی

 
 
 
عراقی

ای خوشتر از جان، آخر کجایی؟

کی روی خوبت با ما نمایی؟

بی‌تو چنانم کز جان به جانم

هر سو دوانم، آخر کجایی؟

بیمار خود را می‌پرس گه گه

[...]

مولانا

حدی نداری در خوش لقایی

مثلی نداری در جان فزایی

بر وعده تو بر نجده تو

که م دوش گفتی هی تو کجایی

کردم کرانه ز اهل زمانه

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
عبید زاکانی

افتاده بازم در سر هوائی

دل باز دارد میلی به جایی

او شهریاری من خاکساری

او پادشاهی من بینوائی

بالا بلندی گیسو کمندی

[...]

نظام قاری

افتاده بازم در سر هوائی

دل باز دارد میلی بجائی

دل بازکردست فکر قبائی

باصوف دارد روی صفائی

ارمک امیری صوفک نقیری

[...]

جامی

از سبزه بر گل خط می فزایی

دل می فریبی جان می ربایی

هر دم چه آیی از دیده در دل

خود را به مردم تا کی نمایی

شد عمرم آخر در جست و جویت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه