مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵
راحٌ بِفیها وَ الرَّوحُ فیها
کَم أشتَهیها قُم فَاْسقِنیها
این راز یارست این ناز یارست
آواز یارست قم فاسقنیها
أدرَکتُ ثاری قَبَّلتُ جاری
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸
یا کالمینا یا حاکمینا
یا مالکینا لا تَظلَمونا
یا ذَاالفَضائِل زهر الشَمائِل
سِیفُ الدَلائِل لا تظلمونا
یا نعم ساقی حلو التلاقی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۴
گفتم که ای جان خود جان چه باشد
ای درد و درمان درمان چه باشد
خواهم که سازم صد جان و دل را
پیش تو قربان قربان چه باشد
ای نور رویت ای بوی کویت
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۱
ای هفت دریا گوهر عطا کن
وین مسها را پرکیمیا کن
ای شمع مستان وی سرو بستان
تا کی ز دستان آخر وفا کن
بگریست بر ما هر سنگ خارا
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۲
خواهیم یارا کامشب نخسپی
حق خدا را کامشب نخسپی
چون سرو و سوسن تا روز روشن
خوبیم و زیبا کامشب نخسپی
یار موافق تا صبح صادق
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۳
حدی نداری در خوش لقایی
مثلی نداری در جان فزایی
بر وعده تو بر نجده تو
که م دوش گفتی هی تو کجایی
کردم کرانه ز اهل زمانه
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۴
تو جان مایی، ماه سمایی
فارغ ز جمله اندیشهایی
جویی ز فکرت، داروی علت
فکرست اصل علت فزایی
فکرت برون کن، حیرت فزون کن
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۵
با چرخ گردان تیره هوایی
دارد همیشه قصد جدایی
هذا محمد قتلی تغمد
انا معود حمد الجفایی
هذا حبیبی هذا طبیبی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۰
هذا طبیبی، عند الدوآء
هذا حبیبی، عند الوء
هذا لباسی، هذا کناسی
هذا شرابی، هذا غذایی
هذا انیسی، عندالفراق
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۱
یا ساقی الحی اسمع سؤالی
انشد فادی، واخبر بحال
قالو تسلی، حاشا و کلا
عشق تجلی من ذیالجلال
العشق فنی، والشوق دنی
[...]