گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٢۵

 

سحرگه که در گوش گردون فتاد

خروش خروس و نوای چکاو

روان شد چو زر موکب شیخ عهد

رهی نا روا ماند مانند چاو

گذشتم بناکام از آن بحر جود

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٣۴

 

ندیدم من از آدمی هیچکس

که اخلاق او جمله باشد نکو

هنرمند را اینقدر بس بود

که گویند اینست و بس عیب او

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٣۶

 

الهی بهنگام پیری مرا

تمنای نفس جوانان مده

میفکن بسختی و دشواریم

گشاده کن آسان ز کارم گره

جهانی سراسر پر از دون شدست

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٠

 

الهی زبان مرا در سخن

روان دار پیوسته بر راستی

بمعنی بیارای چون ز اولم

به نیکوترین صورت آراستی

نگهدار اعمال ما را از آن

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨۶

 

اگر خاطرت میل کاری کند

کزان کار داری امید بهی

ازین پیشتر عاقلان گفته اند

فارسل حکیما و لا توصهی

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٢٩

 

چنان زندگانی کن ای نیک رای

بوقتی که اقبال دادت خدای

که خایند از حسرت انگشت دست

گرت بر زمین آید انگشت پای

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٣٧

 

دلا پاس این یکسخن گوش دار

که دارد خواص دم عیسوی

چو دانی که انجام دولت بچیست

بآغازش ار عاقلی نگروی

که از تو بکوه ار رسد نطق خوش

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۴٠

 

ز مستی عشق ار خرد یار تست

مشو هشیار ار توانی دمی

مده یکدمه وقت خود را ز دست

دمی نزد دانا به از عالمی

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۴۶

 

سپهرا من از گردشت فارغم

مرا کی توانی که غمگین کنی

نه نایم که بر بسته باشم کمر

بدان تا مرا کام شیرین کنی

نه نرگس که سر پیشت آرم فرود

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۶٨

 

منم آنکه در مدحتت طبع من

سپهر ازرقی گشت و مهر انوری

عطارد شود نکته های مرا

ببازار دانش بجان مشتری

بهر سو که روی آورم اهل فضل

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧۴

 

مزن دم در آنچت گزیرست ازان

که حمل افتد این شیوه بر بیهشی

گر ایدون بمقدار گوئی سخن

ز خوی خوش خویش در رامشی

ور از حد برون میبری گفت را

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧٧

 

مربی چو محمود باشد گرم

چه سنجد بمیزان من عنصری

چو سنجر هنر پروری کو مرا

که تا بشکنم رونق انوری

بزرگی این هر دو شاعر ز چیست

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٨١

 

همی گفتم از راه ضجرت شبی

نسیم صبا را بخواهشگری

که لطفی بود بی نهایت اگر

پیامی ز من سوی خسرو بری

کریم جهان انک گر حاتمش

[...]

ابن یمین
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode