گنجور

 
ابن یمین

همی گفتم از راه ضجرت شبی

نسیم صبا را بخواهشگری

که لطفی بود بی نهایت اگر

پیامی ز من سوی خسرو بری

کریم جهان انک گر حاتمش

بدیدی نکردی بجز چاکری

بهنگام فرصت بگو اینقدر

از آن پس که خدمت بجای آوری

که سمع شریفت همانا شنید

بفرخنده فالی و نیک اختری

که محمود با عنصری از کرم

چها کرد و موجب همین شاعری

تو بیشی و من بنده هم کم نیم

ز محمود غازی و از عنصری

اگر حرفه الفضل مانع نشد

چرا سوی ابن یمین ننگری