×
عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۶
تو گر بچه باز گوش ار کری
خوش این پند در گوش دل بسپری
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۷ - خزان
مگر میکند بوستان زرگری
که دارد به دامان زر جعفری
به کان اندر، آن مایه زر توده نیست
که باشد درین دکهٔ زرگری
به باغ اینچنین گفت باد صبا
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۴ - ساقینامه
شرابی که گرزان«سر ادواردکری»
کشد جرعهای در صف داوری
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!
به زندان درافتاد از آن داوری
چنین کارها کی بود سرسری
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!
نگه کرد قاضی در آن داوری
در آن راه و رسم سخن کستری
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۳ - ترجمه یک قطعهٔ فرانسه
کرا باشد آن لطف وآن دلبری
هم آن زور بازوی و نامآوری
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۳ - ترجمه یک قطعهٔ فرانسه
به یک جای شد گرد با مهتری
بزرگی و مردی و گندآوری
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۸۲ - مرگ سرخ به از مرگ زرد
نهاده به سر تارک مهتری
نهفته به دل بویه ی سروری
ملکالشعرا بهار » منظومهها » ارمغان بهار » اینک منظومهٔ سی روزهٔ آذر پاد مارسپندان
بود ماه سی روزتا بنگری
به هر روز کاری بجای آوری
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳ - وصیت دَیِوکَس به فرزند خود
به ژرفای خاک ار نکو بنگری
به هر گوشهاش خفته بینی سری
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۴ - پادشاهی داریوش کبیر
فرستاد نامه بهر کشوری
بهر نامداری و هر افسری
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲۴ - پادشاهی داریوش کبیر
فرستاد برهر سوئی لشکری
که آرام سازند هر کشوری