فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳
تو اکنون خردمندی و پادشا
پذیرندهٔ مردم پارسا
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۴
از آن پس که گشتم ز مادر جدا
چنانچون بود بچهٔ بینوا
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۹
اسیران و آن کس که بود از نوا
بیاراست مر هر یکی را جدا
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۹
خنک آن کسی کو بود پادشا
کفی راد دارد دلی پارسا
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۱
از آن شهر هر کس که بد پارسا
به پوزش بیامد بر پادشا
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۱
چنان خواست یزدان که باد هوا
نشد کژ با اختر پادشا
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۱
کسی گردد ایمن ز چنگ بلا
که یابد رها ز این دم اژدها
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۸۵
بفرمود تا آسنستان پگاه
بیامد بنزدیک رخشنده ماه
بدو داد فرخنده دخترش را
بگوهر بیاراست اخترش را
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲ - در ستایش سلطان محمود رحمه الله
چنان کن کنون تا به روز قضا
نگردد ضِرامش زمانی جدا
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۹ - صفت خواندن ورقه مادر گلشاه را و زاری کردن
اگر آرد گرداندم آسیا
نگردانم از یکدگرشان جدا
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
از آغاز کآن شاه پر کیمیا
به گلشاه و ورقه بگفتا: شما
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه
ندانستم ای همچو ماه سما
که گردم بدین زودی از تو جدا
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۶ - رفتن گرشاسب به نزد ضحاک
بدان گه که ضحاک بد پادشا
همی خواند آن خانه را ایلیا
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۲ - دیگر پرسش گرشاسب از برهمن
چو دیدی که گیتی ندارد بها
از او بس بود خورد و پوشش گیا
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۲ - دیگر پرسش گرشاسب از برهمن
یکی پادشاه و برو پادشا
نشاید بُدَن هر دو فرمانروا
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۵ - در مذهب فلاسفه گوید
چنان بُد که همواره بد پادشا
ازو پادشایی نباشد جدا