گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳ - در ستایش دین گوید

 

بدارد جهان بر یکی دین پاک

برآرد ز دجال و خیلش هلاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید

 

گر آتش به آمد بر مغ چه باک

از آتش بد ابلیس و آدم زخاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷ - در ستایش مردم گوید

 

ببیند ز اندک سرشت آب و خاک

دو گیتی نگاریده یزدانِ پاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸ - در صفت جان و تن گوید

 

درفشنده شمعیست این جان پاک

فتاده درین ژرف جای مغاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹ - در سبب گفتن قصه گوید

 

ز چرخِ روان تا بِرَه تیره‌خاک

چه و چون گیتی بدانسته پاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱ - در مردانگی گرشاسب گوید

 

بتش از خردزاده و جان پاک

ز دانش سرشته نه از آب و خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

کشیده سر شاخ میوه به خاک

رسیده به چرخشت میوه ز تاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

فکندن به مردی تن اندر هلاک

نه مردیست کز باد ساریست پاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۱ - رزم پهلوان گرشاسب با اژدها و کشتن اژدها

 

بغلتید پیش گرو گر به خاک

همی گفت کای دادفرمای پاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۷ - جنگ گرشاسب با ببر ژیان

 

درافکنده بانگش به هامون مغاک

زکفکش چوقطران شده روی خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

جدا هر یکی گر یکی مشت خاک

برو برفشانید گردد هلاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۲ - پاسخ گرشاسب به نزد بهو

 

ز چاهی که خوردی از و آب پاک

نشاید فکندن در و سنگ و خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان

 

از ایرانیان گریه برخاست پاک

دویدند و برداشتندش ز خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۷ - رفتن گرشاسب به زمین سرندیب

 

بیابانی آشفته بی سنگ و خاک

مغاکش گهی کوه و گه کُه مغاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۹ - برگشتن پسر بهو به زنگبار

 

نهان کرده ها بر کشید از مغاک

به گرشاسب و ایرانیان داد پاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۲ - دیگر پرسش گرشاسب از برهمن

 

چه باید کشید اینهمه رنج و باک

به چیزی که گوهرش یک مشت خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۲ - دیگر پرسش گرشاسب از برهمن

 

برهمن چنین گفت کز رای پاک

همه چیزی از چرخ تا تیره خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

از آن هر بخار اختری تابناک

برافروخت از چرخ یزدان پاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

نخست از زمین معدنی خاست پاک

برافراخت پس رستنی سر ز خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان

 

جهانی فروزنده و تابناک

که جای فرشتست و جان های پاک

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode