رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در مدح ابوالطیب طاهر مصعبی
مرا جود او تازه دارد همی
مگر جودش ابر است و من کشتزار
«مگر» یک سو افکن، که خود هم چنین
بیندیش و دیدهٔ خرد برگمار
ابا برق و با جستن صاعقه
[...]
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۷
کفیدش دل از غم، چون آن کفته نار
کفیده شود سنگ تیمار خوار
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۸
درخش، ارنخندد به وقت بهار
همانا نگرید چنین ابر زار
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۴۳
بدین آشکارت ببین آشکار
نهانیت را بر نهانی گمار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم
سَرِ مایهٔ گوهران این چهار
بَرآوَرده بیرَنج و بیروزگار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم
نَداند بَد و نیکِ فرجامِ کار
نخواهد از او بَندگی کِردگار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اَندر آفرینشِ مَردُم
نُخُستینِ فِطرَت پَسینِ شُمار
تویی خویشتَن را به بازی مَدار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اَندر آفرینشِ مَردُم
اَز او دان فُزونی اَز او هَم شُمار
بَد و نیک نَزدیکِ او آشکار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب
کز این ناموَر نامهٔ شهریار
به گیتی بمانم یکی یادگار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادنِ کتاب
بِپُرسیدَم از هر کسی بیشُمار
بتَرسیدَم از گردشِ روزگار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور
مرا گفت کاین نامهٔ شهریار
گرت گفته آید به شاهان سپار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود
ز فرش جهان شد چو باغ بهار
هوا پر ز ابر و زمین پر نگار
فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود
کنون باز گردم به آغاز کار
سوی نامهٔ نامور شهریار
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود
بر آمد بر این کار یک روزگار
فروزنده شد دولت شهریار
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود
دو رخساره پر خون و دل سوگوار
دو دیده پر از نم چو ابر بهار
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود
خروشی بر آمد ز لشکر به زار
کشیدند صف بر در شهریار
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۱ - پادشاهی کیومرث سی سال بود
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داور کردگار
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۲ - جنگ هوشنگ نوهٔ کیومرث با دیوان به کینخواهی پدرش سیامک
به پای اندر افگند و بسپرد خوار
دریده بر او چرم و برگشته کار
فردوسی » شاهنامه » کیومرث » بخش ۲ - جنگ هوشنگ نوهٔ کیومرث با دیوان به کینخواهی پدرش سیامک
چو آمد مر آن کینه را خواستار
سرآمد کیومرث را روزگار