گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۸

 

ضیغمی نسل پذیرفته ز دیو

آهویی نام نهاده یکران

آفتابی، که ز چابک قدمی

بر سر ذره نماید جولان

رودکی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - بخل کوه

 

گرچه پیوسته همه از زر و سیم

گنجها پر کند این کوه کلان

طرف های کمرش برف و یخست

بخل از این بیش نباشد به جهان

مسعود سعد سلمان
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - در مدح خاقان محمود خان گوید

 

طلع الشمس علی الندمان

فاشرب الراح علی الریحان

سید حسن غزنوی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۳ - وله ایضا

 

ای که در خانۀ تو بیگه و گاه

اندر اید همه کس جز مهمان

سفره نان تو گر عورت نیست

چه کنی از همه خلقش پنهان؟

کیست جز نان تو در خانۀ تو

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۵٨

 

بدرگاه عماد دولت و دین

که هست ابن یمینش بنده از جان

دو سه فصل از مهمات ضروری

کنم معروض اگر داری سر آن

بدان امید کاندر وقت فرصت

[...]

ابن یمین
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۴

 

راز عشقت ز دل آمد به زبان

مهر در ذره نهفتن نتوان

گفتی از چشم تو خون می آید

هرچه می آید ازو در گذران

دهنت دیدم و گفتم شکر است

[...]

کمال خجندی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۴

 

راز عشقت ز دل آمد به زبان

مهر در ذره نهفتن نتوان

کمال خجندی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۵۳

 

به قدر هر که آورد ایمان

نخورد غم چو ما بود شادان

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode