گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۱

 

جو چه جوئی بیا و دریا جو

عین ما را به عین ما واجو

جامی از می ستان و خوش درکش

ساقی مست گیر و خوش درکش

از اضافات و از نسب بگذر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۲

 

صفت و ذات بین و اسم نگر

گنج و گنجینه و طلسم نگر

در چنین بحر بیکرانه در آ

نظری کن به عین ما در ما

جامی گیتی نما به دست آور

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۳

 

الف و میم و معرفت گفتیم

گوهر معرفت نکو سفتیم

ساقی ما عنایتی فرمود

می خمخانه را به ما پیمود

آنکه هم ناظر است و هم منظور

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۴

 

سخن عارفان به جان بشنو

این چنین گفتم آن چنان بشنو

بگذر از کثرت وز وحدت هم

بیش و کم را چه می کنی فافهم

گر تو فانی شوی بقا یابی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۶

 

عارفانه چو مومن آگاه

خوش بگو لا اله الا الله

حکم اسلام را به پا می دار

سر موئی از آن فرو مگذار

در طریقت رفیق یاران باش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۲

 

چشم اهل مراقبت باید

که نظر را به غیر نگشاید

آینه صدهزار اگر شمرد

در همه آینه یکی نگرد

خواه تنها و خواه با تنها

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۵

 

در صدف گوهری نهان گشته

آن نهان بر همه عیان گشته

صدف و گوهریم و دریا هم

نظری کن به عین ما فافهم

صدف ما اگر چنان باشد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۶

 

ای وجود تو منبع انوار

وی ضمیر تو مخزن اسرار

ای دل روشن تو چون مرآت

می‌نماید به خلق ذات و صفات

دوش سرّی لطیف فرمودی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۷

 

در هر آن پیرهن که خواهی مرد

خواه کرباس گیر و خواهی برد

هم در آن پیرهن شوی محشور

در ما صبیح دیده‌ ام مسطور

آنکه گوید که پیرهن این است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۷۴

 

همه محکوم حکم او باشند

سر و زر را به پای او پاشند

عقل و عاقل رعیت اویند

از دل و جان دعای او گویند

مهر او بر دلی که شارق شد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۷۸

 

خوش در آن بحر بیکران بنشین

عین ما را به عین ما می‌ بین

شبنم و بحر هر دو یک آبند

این و آن آبرو ز ما یابند

قطره و بحر و موج و جوهر چار

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۸۰

 

لی مع‌اللّه حدیث خواجهٔ ماست

آنکه عالم به نور خود آراست

گفت وقتی مرا شود حاصل

که شوم تا به حضرتش واصل

نه نبی نه ملک بود یارش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۸۳

 

چون رسول خدا به امر خدا

عزم فرمود تا به دار بقا

حوریان صف زدند رد گردش

گرد او بود گرد بر گردش

علمش آمد که یار غار تو ام

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱

 

سر محبوب را مکن پیدا

گرچه پیداست در همه اشیا

راز حق را بپوش از همه خلق

این نصیحت قبول کن از ما

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۲

 

در ازل زنده کرد او دل ما

دیده زنده دلی ما آنجا

تا ابد زندهایم چون ز ازل

زندگی یافتیم ما ز خدا

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۶

 

نور خورشید می دهد ما را

درد جاوید می دهد ما را

هر بلائی که او به ما بخشید

ملک جمشید می دهد ما را

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۰

 

نور خورشید می دهد ما را

درد جاوید می‌دهد ما را

هر بلائی که او به ما بخشید

ملک جمشید می‌ دهد ما را

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۶

 

سرّ محبوب خود مکن پیدا

گرچه پیداست در همه اشیا

راز حق را بپوش از همه خلق

این نصیحت قبول کن از ما

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۸

 

همه مستهلکند موج و حباب

نظری کن به چشم ما در آب

عین آبیم و آب می جوئیم

عین ما را به عین ما دریاب

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۹

 

ضاد و نقطه به همدگر دریاب

معنی ضاد ای پسر دریاب

معنی نازکش به این کردیم

گر تو دریافتی دگر دریاب

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۳۶
sunny dark_mode