ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۸۴
ای رسیده مواهب تو به من
همچو بوی شفا به بیماران
گرچه در خورد همت تو نبود
رد نکردم چو خویشتن داران
پایه ابر برترست از آنک
[...]
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۸۹
ای گسسته قلاده پروین
زهره از بهر عقد بازوی تو
به نعیم وجود پر کرده
هفت کشور شکم به پهلوی تو
نیست در نه خزانه افلاک
[...]
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۱
چه خری لا اله الا الله
زن غری لا اله الا الله
بر زبانت شهادتی نرود
کافری لا اله الا الله
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۲
ای به زیر هزار خر بنده
پشت خم کرده همچو خر پشته
صد هنرمند را ز گرسنگی
گوز گند و دروغ تو کشته
ای ترش کرده روی چون تتماج
[...]
ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۹۶
ای ز آثار گرد موکب تو
غصه ها خورده مشک تاتاری
رام کردی سپهر سرکش را
تا چنان شد که از نگونسازی
می بلنگد ز بار من بنگر
[...]
ظهیر فاریابی » ترکیبات » شمارهٔ ۲
دوش چون زلف شب به شانه زدند
رقم کفر بر زمانه زدند
ماه را در چهار بالش چرخ
نوبت ملک پنج گانه زدند
هر خدنگی که از مسیر شهاب
[...]
ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۴
ای به عیدی دلم به روی تو شاد
عید را روی تو مبارک باد
هر کجا یاد چهره تو کنند
هیچکس را ز عید ناید یاد
ای بسا دل که از هوای لبت
[...]
ظهیر فاریابی » غزلیات » شمارهٔ ۹
گر سر کیسه وفا بندی
در دُرج سخن چرا بندی؟
روی هجران چنان ندانی خوب
کش جفا نیز بر قفا بندی؟
لاشه لنگ دل ضعیف مرا
[...]
ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۱
بر جهان شکرهای بسیار است
که قزل ارسلان جهاندار است
اوست آن پادشاه کز سر تیغ
خون فشاند چنانکه برق از میغ
رایش ار با فلک به کین آید
[...]
ظهیر فاریابی » مثنویات » شمارهٔ ۲
ای به رخ رشک ارغوان و سمن
هیچ دانی چه آمد از تو به من؟
تا به هجر تو مبتلا شده ام
با غم ومحنت آشنا شده ام
لذت عمرم آنقدر بوده است
[...]