گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۱۱
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - مدح سلطان مسعود

 

برترست از گمان ملک مسعود

بادتا جاودان ملک مسعود

کام گردد به بوی نافه مشک

چون بگوید زبان ملک مسعود

تا بر اطراف دین و دولت کرد

[...]

۱۷ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - در مدح امیر ابوالفتح عارض

 

هم شب مست وار و عاشق وار

بودم از روی دوست برخوردار

گه مرا داد شکرش بوسه

گاه سروش مرا گرفت کنار

خوب حالی و خوش نشاطی بود

[...]

۴۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴ - مدیح سلطان مسعود پس از شکار او

 

ای جهان را به راستی داور

ملک عدل ورز دین پرور

عالم افروز نام مسعودت

ملک را همچو تاج را گوهر

گنج پرداز دست معطی تو

[...]

۳۵ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - ستایش ثقة الملک

 

ای که در پیش تخت هیچ ملک

هیچ سرکش چو تو نبست کمر

ای شده رزق را به کف ضامن

وی شده ملک را به حق داور

عدل دیده ز رای تو قوت

[...]

۴۵ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵ - مدح یکی از صدور

 

شاد باش ای وزیر دولت یار

دیر زی ای گزین سپه سالار

کرده ای جان به پیش ملک سپر

جانت پیوسته باد با کهسار

در مهمی که افتد اندر ملک

[...]

۶۵ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۶ - مدح یکی از بزرگان

 

شادباش ای سپهر آینه وار

که گشادی چو آینه اسرار

نیست معلوم خلق عالم را

که چه بازیچه داشتی در کار

تا تو نیرنگ خویش بنمودی

[...]

۶۴ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - گل و می بهتر

 

یک شب از نوبهار وقت سحر

باد بر باغ کرد راهگذر

غنچه گل پیام داد به می

گفت من آمدم به باغ اندر

خیمه ها ساختیم ز بیرم چین

[...]

۳۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - مدح عمدة الملک رشیدالدین

 

روی ها را نگار کرده رسید

کار من زان نگار شد به نگار

آن نگاری که کافرش برخواند

بیش اسلام را نکرد انکار

کرد مرهم دل فگار مرا

[...]

۳۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - مدح جمال الملک رشید

 

چون ببستم کمر به عزم سفر

آگهی یافت سرو سیمین بر

رنجه و تافته به رسم وداع

اندر آمد چو سرو و ماه از در

گه به فندق همی شخود سمن

[...]

۶۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - مدح نجم الدین شیبانی

 

ای غزا کار حیدر صفدر

وی سخا پیشه حاتم سرور

قطب ملت زریر شیبانی

مفخر آل و زینت گوهر

چون تو نا کرده گردش ایام

[...]

۴۹ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - مدح سلطان مسعود

 

بادی مسعود شاه دولت یار

تا ابد کامگار و برخوردار

شهریاری که چرخ بر نامش

گاه دولت کند سعود نثار

کرد عزم غزا و عزمش را

[...]

۶۶ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - باز در ستایش او

 

شاه محمود سیف دولت و دین

هر کجا باشد او به بحر و به بر

جفت بادش سر و رو دولت و بخت

رهبرش فتح و یمن و نصر و ظفر

شاه پیروز بخت فرخ پی

[...]

۳۲ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸ - هم در ثنای او

 

پادشاه بزرگ دین پرور

شهریار کریم حق گستر

خسرو کامگار مسعودست

کش زمانه ست بنده و چاکر

شاه شاهان علاء دولت و دین

[...]

۱۱۶ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح ابونصر منصور

 

مملکت را به نصرت منصور

روزگاری پدید شد مشهور

عارض ملک پادشا که ازوست

رایت او چو نام او منصور

نور عدلش زمانه را سایه‌ست

[...]

۷۶ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۳ - چیستان و گریز به مدح آن بزرگ

 

چو تو معشوقه و چو تو دلبر

نبود خلق را به عالم در

ای مرا همچو جان و دیده عزیز

این و آن از تو یافت عمر و بصر

ببرد عشق عقل و عشق تو باز

[...]

۳۳ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در صفت پیلان و مدح آن سلطان

 

سوی میدان شهریار گذر

قدرت و صنع کردگار نگر

ایستاده نگاه کن چپ و راست

کوههای بلند و جاناور

هر یکی با یک اژدهای دمان

[...]

۳۵ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - وصف بهار و مدح ثقة الملک طاهر بن علی

 

رنگ طبعی به کار برده بهار

نقش ها بود از آنچه برد به کار

چهره سنگ و روی گل دارد

مانوی کارگونه گونه نگار

همه پرصورتست بی خامه

[...]

۶۵ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۲ - وعظ و تنبیه

 

گردش آسمان دایره وار

گاه آرد خزان و گاه بهار

گه کند عیش زندگانی تلخ

گه کند روز شادمانی تار

دیده ای را زند ز انده نیش

[...]

۱۶ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - در نصیحت و ستایش منصور بن سعید

 

چند گویی که نشنوندت راز

چند جویی که می نیابی باز

بد مکن خو که طبع گیرد خو

ناز کم کن که آز گردد ناز

از فراز آمدی سبک به نشیب

[...]

۴۱ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۹ - مدح عبدالحمید بن احمد

 

در تو ای گنبد امید و هراس

گردش آس هست و گونه آس

سبز و خرم چو آسی اندر چشم

باز بر فرق تیز کرد چو آس

نه غلط می کنم تو داری تو

[...]

۴۳ بیت
مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۱
 
تعداد کل نتایج: ۲۰۱